Thursday, September 16, 2010

مرگ بر همه اقلیت های ایران که نگذاشتند ... ء

 بد نیست ما فارس ها به گفتار و رفتار خود کمی نگاه کنیم چون از نظر جوک و لطیفه های خنده دار خود کفا میشویم و دیگر به جوکهای ترکی و رشتی و عربی احتیاجی نخواهیم داشت.  در جوک های ایرانی، ترک ها مردمانی هستند بسیار غیرتی و ناعقل، ولی ای کاش، یک بار ما فارس ها خود را آنطور که هستیم می دیدیم تا برچسب نا بخردی و غیرتی بودن بر دیگران نزنیم.                                ء

  نمونه ی یکی از این جوکها:  "روزی از یک ترک^ می پرسند چرا فقط شبها از خونه بیرون می آی؟ میگوید چون میدونم اگر در طی روز بیرون بیام، هر اتفاقی بیفته، فارسها جوک در میارند که یک روز یک ترکه ..." حال اگر ما به تاریخ چند صد ساله خود نگاه می کردیم، می دیدیم چقدر پر از لطیفه ها است از کارهای ابلهانه و غیرتی ما.  در واقع قرنها است که غربی ها به کارهای ایرانیان می خندند.  البته هم می خندند و هم می گریند.  چون ما همیشه بر سر شاخ نشسته ایم و بن بریده ایم و خود متوجه آن نشدیم. تاریخ کشور ایران مثل داستان امیر ارسلان است که هر بار خواننده فکر میکند که امیر این بار درس گرفته و دوباره آن اشتباه گذشته را نمیکند، میبیند که خیر، امیر ارسلان دوباره همان اشتباه را انجام میدهد و در چاه می یافتد.                   ء

مرگ بر این اقلیت ها که نگذاشتند ما خود را حتی یکبار ببینیم و اشکالات خود را بر طرف کنیم. مرگ بر همه عالم به غیر از ما.    ء.
 
ما می تونستیم سالها از نظر طنز محتاج چارلی چاپلین و لورل هاردی نباشیم  و به دنیا جوک صادر کنیم.  فقط کافی بود به خودمان نگاه کنیم.       ء

به یونان حمله میکنیم و از آنها مالیات می طلبیم، ولی خیلی ناراحت میشیم که اونها در منطقه آیونییا برما شورش میکنند و بعد ها اسکندر میاد از ما انتقام حملاتمون رو بر یونان میگیره و اونها سیصد سال بر ما حکومت میکنند.                      ء

با اسلام میجنگیم و شکست میخوریم بعد، ما که نه سر پیاز بودیم نه ته پیاز در صدر اسلام و نه زبان عربی زبان مادریمونه، تبدیل میشیم به بزرگترین متخصصین تاریخ اسلام و بیشتر از اعراب کتاب احادیث و تعبیرات قران مینویسیم و تازه به اونها میگیم اسلام و محمد رو نمیفهمند و ما میفهمیم و با طرف داری از ۱۲ امامها به عربها یاد میدین اسلام اصلا" یعنی چی.          ء

برای جنبش مشروطه خود کشی میکنیم ولی نماینده میفرستیم در مجلس و اونها حتی نمیتونند با هم حرف بزنند. متن مذاکرت این نماینده ها منبع کلی طنزه.       ء

بعد وقتی رهبران مشروطه تار و مار میشن و در پایان سلطنت احمد شاه که چند سال کشور ورشکسته و بی صاحب افتاده بود و مردم دشمنی به صورت یک حاکم نداشتن و میتونستند راحت تر یک حکومت دمکراسی بنا کنند،هیچ کدوم ما هیچ کاری نکردیم تا اوضاع بد تر و بد تر شد و آخر سر رضا خان اومد کشور بی صاحب رو  نجات داد یا صاحب شد و ما همه شکر خدا کردیم که طبق معمول تاریخ ما یک دیکتاتور پیدا شد تا ما رو نجات بده.      ء

    سالها بعد برای محمد مصدق خود کشی می کنیم و زمانی که او به ما احتیاج دارد ساکت می نشینیم.  برای خمینی سینه می زنیم و با رای اکثریت با چشم بسته به یک مفهوم مزحکی به نام جمهوری مذهبی رای میدهیم که هر بچه ی دبیرستانی در اروپا میدونه یعنی استبداد، بعد دشمن او می شویم، بعد عاشق خاتمی می شویم بعد دلسرد از او، به احمدی نژاد رای میدهیم و بعد از او متنفر می شویم و اکنون عاشق موسوی هستیم چون او بهترین است.  زنده باد ایران و هنر طنز برتر در ایرانیان. باشد که جوکهای اقلیت ها رو تحریم کنیم تا به اونها و اون جوکهای سکسی و خوشمزشون دیگر معتاد نباشیم. زنده باد موسوی! چون اون واقعا در سطح محمد مصدقه.                    ء

1 comment:

  1. این متن برای دفاع از اقلیت های است و به منظور تمسخر ما فارسها. بد بختیهای ما از بی خردی ماست.

    ReplyDelete