Saturday, September 18, 2010

سعادت ایران در سه حرکت


 سعادت ایران با سه حرکت امکان پذیر است:                       ء

 یک - بوجود آوردن یک نقشه کامل برای آینده
دو - آزادی ایران از دست هر عامل زور
سه - سازندگی ایران طبق آن نقشه

اینها قدمهایی منطقی ولی  بس بزرگ و دشوارهستند ولی برای ساده کردن موضوع لازم و برای یک مردم خردمند ناممکن نیستند. ایران مانند  فردی است که سالها در زندان بوده و باید اول از زندان آزاد شود، بعد  یک نقشه زندگی سالم را دنبال کند و با پشت کار و زکاوت و دوری از چاه و چاله به سعادت برسد.  شاید بدانید اکثر کسانی که در زندان بوده اند بعد از مدت کوتاهی از رهایی دوباره به زندان می افتند و این متاسفانه داستان تاریخ کشور ما بوده است. در واقع نه تنها ما بارها بد تر از داستان امیر ارسلان به چاه افتادیم بلکه بارها نزدیک به مرگ و نابودی رسیده ایم و هر بار به طریقی معجزه آسا (پیدایش یک دیکتاتور مانند نادر شاه یا رضا شاه) جان سالم به در برده ایم.                        ء

یک - نقشه  آینده ایران

این  نقشه باید تا جای ممکن با جزییات مطرح گردد.  شعارهای ساده لوحانه ای مانند انسانیت، آزادی، عشق، احترام، دموکراسی وغیره چیزی جز واژه های گنگ و حرف هوا نیستند که هرکسی در آرزوی رهبری به صورت برچسب از روی غرض یا از نا آگاهی  بر روی افکار خود زده و میزند تا جنس خود را به دیگران بفروشد.  نقشه ای که من  دارم باید به صورتی دقیق همچون قوانین رانندگی با جزئیات  هر چه بیشتر مطرح گردد و مورد قبول ایرانیان یا نمایندگانی از مردم ایران قرار گیرد تا همه از پیش روشن باشیم چه سیستمی برای حکومت خواهیم داشت.  سوال های بنیانی بوجود خواهد آمد مانند اینکه آیا اصلا" اکثریت مردم ایران قدرت اطاعت از نتایج دموکراسی را دارند یا خیر.  مثالا" آیا همه ی مردم تهران بزرگ از رای اکثریت مردم تهران اطاعت خواهند کرد؟ یعنی اگر فرض کنیم جنوب شهر تهران جمعیت بیشتری داشته باشد، آیا شمال شهری ها از رای اکثریت جنوب شهر فرمانبرداری خواهند کرد و یا بر عکس؟ آیا شهرهایی مانند تهران باید تقسیم به چند ناحیه با قوانین و رای خود گردند؟ همانطور که ذکر شد من مطمئن نیستم مردم نقاط مختلف ایران در صورت درک پی آمد های دمکراسی موافق آن باشند. کلمه ی دموکراسی واژه ایست که همه آنرا تکرار  میکنند ولی کمتر درک میکنند چون در عمل دموکراسی عواقب شوکه کننده ای میتواند داشته باشد که انسان باید به آن نتایج احترام بگذارد حتی آگر کاملا با آن مخالف است. باید در این مورد بسیار بیشتر بنویسم.  چون راه حل هایی میتوان به دست آورد.  ء
 
ما فتوا نمیدهیم، بلکه نقشه میکشیم. قبل از بر کناری یا نابودی رژیم، اول باید نقشه دقیقی برای آینده ایران کشید.  همانطور که قبل از تخریب ساختمان باید نقشه ساختمان نو آماده باشد.             ء



 دو - آزادی ایران از دست هرعامل زور

برای  من هیچ جای شک نیست که حکومت مذهبی باید از ایران رخت ببندد و مذهب جای خود را در قلب انسانهایی که علاقه به آن دارند باز کند و به زور در زندگی همه افراد وارد نشود.  چه بسا اعضای یک جامعه مبادین فکری یا مذهبی متفاوتی ممکن است داشته باشند و تمرکز بر این اختلافات فقط موجب جنگ هفتاد دو ملت گردد تا اتحاد آنها برای از بین بردن موانع کاری و اقتصادی.  واژه رفرم از اوایل دهه ۱۹۹۰ در ایران مصرف شده ولی اصلاح حقیقتا" مضحکی است چون تاریخ^ قرنها پیش نشان داده که مذهب در منسب> حکومت بیداد میکند و چنین سعی هایی قرنها پیش در اروپا به هیچ جا نرسید همان طور که آب با آتش نمیسازد و دیوار را با زاویه۴۵ درجه نمیتوان ساخت.  این دیوار حکومت را در طول تاریخ با زوایای مختلف ساخته اند و فقط یک زاویه در دراز مدت توانسته عمل کند.  دمکراسی به قول چرچیل بد ترین نوع حکومت است با این حسن که از همه ی انواع دیگر حکومت بهتر است. افلاطون دشمن سر سخت دموکراسی بود چون او معتقد بود حکومت کشور را نباید به دست آماتورها داد.  ولی چه میشود کرد که راه دیگری در بوته آزمایش موفق از کار در نیامده.       ء

آزادی مردم ایران از دست عوامل زور^ امروز فقط با زور میتواند تحقق پذیرد.  جمهوری اسلامی قابل اصلاح نیست. مثل آن که افرادی جنایتکار به مدت سی سال در خانه ی شما اسلحه در پیشانی شما بگیرند، پدر پیر شما را کتک بزنند، پسر شما را بکشند، به دختر و همسر شما در پیش چشمانتان تجاوز کنند وبعد از مدتها شما بگویید شاید اینها قابل اصلاح باشند و سعی کنید با یکی از آنها کنار بیایید و گناهان او را ببخشید. ما آنجا که باید غیرت نشان دهیم نمیدهیم ولی بر سر واژه خلیج پارس یا عرب دعوا میکنیم.  مذهب به پای خود و با نرمی جای گرم و نرم خود را در مسند حکومت رها نخواهد کرد، پس ساده دل نباشیم.    ء

پس عوامل مذهبی در ایران فقط به ضرب زور پاکسازی خواهند شود، باور نمیکنید، میتوانید چند سال دیگر هم با این خیال خوش اصلاح یک نسل دیگر آزادگان ایران را از دست بدهید. اگر قرار است با زور کار انجام شود یا باید از درون باش یا از  برون و یا از هر دو.  زور از درون مرز ها یعنی دسته بندی و اورگانیزه شدن مردم ایران با اسلحه های وارداتی از مرزها و شبیخون زدن به تمام ارگانهای امنیتی کشور در یک هفته. این کاریست که مردم ایالات متحده در موقعیت مردم ایران بدون شک و چون و چرا بر علیه رژیم فاسد و انسان کشی چون جمهوری اسلامی انجام میدادند.  ولی مردم آمریکا، مردمی سلحشور، اهل اتحاد و با فرهنگ پیروزی هستند و نه شکست. در فرهنگ ایران، اسلحه، بمب، آتش مترادف با شکست، باختن، کشته شدن، از دست دادن و بد بختی است ولی در فرهنگ آمریکا به معنای آزادی، پیروزی، نابودی عناصر سیاهی و فردای روشن است. تاریخ ایران تاریخ شکست است و تاریخ آمریکا، تاریخ موفقیت.

فرهنگ پیروزی در میان مردم ژاپن نیز بسیار رایجبوده.  کشور ژاپن در تاریخ خود تا زمان پرتاب دو بمب اتمی در زمان جنگ جهانی دوم بر آن کشور، هیچگاه شکست نخورده بود و حتی بعد از این فاجعه اتومی، فرماندهان نظامی ژاپن خیال تسلیم نداشتند و بر این باور بودند که ایالات متحده را در خاک خود به سگی شکست خواهند داد و فقط امپراتور هیروهیتو بود که یک تنه تن به تسلیم میداد در صورتی که فرماندهان برای اولین بر خیال داشتند نوار سخنرانی تسلیم او را از قابل از پخش آن بدزدند و علیرغم فرهنگ اطاعت در ژاپن، امپراتور را کنار گذشته و با آمریکایی ها مصالحه نکنند.

راه دیگر برای آزادی ایران حملاتی از سوی اسراییل یا ایالات متحده است.  حتی تصور این فکر موجب هراس و وحشت مردم ایران است چون مردم ایران اصولا" مردم احساساتی هستند که با قلب خود می اندیشند و نه با عقل خود.  شبیه کسانی که هیچ گاه در زندگی وارد کار ساختمانی در منزل نشده اند و از خراب کردن میترسند و فکر میکنند با تعمیرات کوچک و الکی کار پیش میرود.  این راه فقط زمانی ممکن است که این کشور ها از نظر مالی در مضیقه نباشند، دلیلی برای خطر جدی از سوی ایران وجود داشته باشد و در ضمن احساس کنند مردم ایران با آنها متحد خواهند بود یعنی مردم ایران خواهند توانست بعد از بمباران اختلافات خود را کنار گذارده و در رتق و فتق امور متحد شوند و کشور را به سامانی برسانند و مانند مردم عراق بی عرضگی نشان ندهند. مردم آمریکا بعد از جنگهای شدید خود با دشمنان سرسختی چون ژاپن، کره جنوبی و آلمان نازی برای مردم این کشورها از آسمان آذوقه میفرستادند و بعد از کمک ها و دستگیریهای آمریکا از این کشورها، هر سه وارد دوران معجزه آسای رشد اقتصادی شدند و هر سه تبدیل به کشورهایی ثروتمند شدند.     ء

  دولت آمریکا از خدا میخواهد که ایران تبدیل به کشوری چون کره جنوبی گردد ولی بدبینی فرهنگی ایرانیان به عالم و آدم موجب آن میشود که کسی با آنها وارد معامله نشود.  درست شبیه کاسبی که هیچ گاه وارد زد و بند و معامله با تجار نشده و از ابتدا با تهمت موجب دلخوری و جوش نخوردن معاملات میشود.  کشورهای متمدن مانند آمریکا، اسراییل اتحادیه اروپا عاشق همکاری و سود دو جانبه برای خود و ایران هسند مانند هر کسب خوب دگر.  این زاد و بند چیزی بود که محمد رضا پهلوی  استاد آن بود و با هزار کلک سعی میکرد کشور های متمدن را تشویق به همکاری های پولساز برای همه در ایران بکند ولی مردم ایران طبق معمول چوب لای چرخ کار او بودند و او با این جماعت کلاس اولی به زور خط کش عمل کند که خوب موجب ناراحتی همه میشد من جمله کشور های متمدن.  البته اشکال مردم ایران در آنزمان بلوغ بسیار کم آگاهی جهانی و فرهنگی بود. همانطور که در دست تئوری های کاملا غلطی از علی شریعتی یا جلال ال احمد به گمراهی میافتادند. البته این افراد از روی بی اطلاعی و شاید تا حدی برای مطرح کردن خود بدون هیچ قصد سوء برای مردم این تئوری ها را مینوشتند.  ولی به هر حال مردم ساده لوح گول افکار عده ای سده دل را میخوردند بدون اینکه از پول در آوردن در سته جهانی اطلاعی داشته باشند.

مردم ایران امروز به اشتباه از اصطلاح "بام آی رن" در زبان انگلیسی می ترسند.  بمباران ایران لزوما" به معنی ویران کامل ایران نیست بلکه یعنی از بین بردن نقاط حساس نظامی و ارتباطی کشور برای فلج کردن دولت. این کار در عراق به نحواحسنت اجرا نشد ولی کاملا" افتضاح هم نبود و در افغانستان بسیار راحت تر بود. به هر صورت انتظار بیشتری از آمریکا میرفت چون انهدام دولت ایران و عراق برای آمریکا کار مشکلی نیست هر چند خرج دارد و نیازمند پشتیبانی مردم است.  اگر آمریکا احساس میکرد مردم ایران مانند مردم ژاپن یا آلمان قدرت هماهنگی و ساخت یک اقتصاد سالم را دارند، از کمک مضایقه نمیکرد چون شریک خوب در آینده موجب سود بیشتر برای هر دو طرف میشود.  افراد شکست خورده و مستمند همیشه فکر میکنند ثروت یک نفر به معنی بی پولی دیگریست در صورتی که انسان کاسب میداند که پول پول می آورد و در کسب دو به علاوه ی دو برابر هشت است.    
   


سه - سازندگی ایران طبق آن نقشه اول

در  این مرحله مردم باید از موضوعاتی "تبو" مانند مذهب که موجب جنگ هفتاد دو ملت هستند گذشته و به فکر ساختن جامعه و حل مشکلات اقتصادی آن باشند.    ء
در این مورد نیز باید بیشتر سخن گفت.       ء

No comments:

Post a Comment