Saturday, January 15, 2011

دعا و سوگواری سکولار

دعا و سوگواری سکولار
 

ای مام خاک
مام  مرا در آغوش گیر.؛
.ای  مادر طبیعت، مادر من کنون از آن تست

او عاشق تو بود،؛
تو نیز محرم و مرحم او باش
او عاشق فرزندان تو، حیوانات و گیاهان، بود
تو نیز همدل فرزندان او باش.؛
ذرات وجود او را به تو میسپارم
و یاد او را به یادگاه خود.؛ 
 او را در دل پر مهر خود جای ده
و از لطافت بیکران خود سرمست کن

درد های او را تسکین ده
و از جام آرامشی که به او می بخشی
قطره ای به من ده

 من به این آرامش ایمان دارم
و خوب میدانم که مادر من در گهواره تو دور از غم و فارغ از تشویش به لذت بخشترین خوابها ادامه خواهد داد.؛
خوابی  که هیچش بیداری و آشفتگی نخواهد بود.؛
 ژرفترین مراقبه، مفرح ترین سفر.؛
سفری فرخنده از جهان آلام به جهان آرام

او اینک سرخوش و مست و بیهوش است
 عالم مستی، جای درد نیست
درد ابزار دنیای بهوشان است
 درد ساده ترین آموزگار است و محرک یاد
درد یاد آور ماست تا اشتباه نکنیم

ولی مادر من به اندازه آموخته و به حد رنج کشیده.؛
او دیگر اشتباهی نخواهد کرد و بی نیاز از درد خواهد بود
درد و حافظه جایی در جهان سر مستان ندارند

ای مادر خوب
   تواینک رفته ای
و من نیز روزی به تو خواهم پیوست
ولی زندگی همیشه خواهد ماند
تو به هدف خود رسیدی و
من نیز قول میدهم پیش از رفتن، به هدف خود برسم

به درود ای مادر
به درود

ای یاد!؛
ای یاد!؛
با من باش
ای هوش، در کنار من باش
من هنوز در جهان بهوشانم
و  جزئی از یاد جمعی
ای یاد، به من کمک کن تا او را به خاطر بیاورم.؛ تا هر آنچه، او، زندگی و بشریت به من آموخت را با خود نگاه دارم.؛
ای هوش، من به تو نیازمندم.؛
مرا از درد و اشتباه بر حذر کن.؛
  بسیار آموخته ام و با درد، بسیار خواهم آموخت

ای هوش، به من یاری کن تا یاد بگیرم و به یاد جمعی بیافزایم.؛
 .تو را میخواهم که راهم را سبکتر کنی
زمانی که به قدر کافی آموختم و به هوش جمعی افزودم
  آسوده مرا بگذار
ولی از تو، ای یاد، میخواهم
مرا زودتراز موعد ترک نکنی
آنسان که مادرم را ترک کردی