Thursday, September 16, 2010

فلسفه خیام: فلسفه ای بر علیه خرد و عمل





حکیم غیاث‌الدین ابوالفتح عُمَر بن ابراهیم خیام نیشابوری


 هدف از این نوشته ریشه یابی فرهنگ شکست در میان مردمان این قسمت از دنیاست. همانطور که در متن می یابید، این بزرگان موجب این فرهنگ شکست نشدند بلکه این مردم هستند که کشش به چنین عقایدی دارند. اسلام بد است، پس هر کس مخالف اسلام باشد درست میگوید. اشکال مردم ایران محمودی نژاد یا جمهوری اسلامی و حتی اسلام نیست بلکه کشش آنها به راه اشتباه است. مردم ایران با تمام دید سیاه و سپیدشان در همه چیز، امروز در سال ۲۰۱۰ نمیتوانند به طور سیاه و سپید بدی های تفکر خیام را در پیش روی خود ببینند. ء

خیام بر خلاف حافظ فلسفه ای روشن را بدون تناقض بیان میکند که آن را در چند جمله ساده می توان بیان کرد. او معتقد است که انسان از خاک می آید و به خاک میرود، بهشت و جهنمی وجود ندارد، حرکت ما در زندگی مطابق قضا و قوانینی است که این جهان را هدایت میکند (مانند معادلات دیفرانسیل در حرکت اجسام). ما در این جهان اختیار زیادی در کنترل سرنوشت نداریم به غیر از نوشیدن شراب و لذت بردن از لحظه حاضر چون سیرحرکت ما احتمالا مانند سیر حرکت ماه و ستارگان غیر قابل تغییر است. او میگوید: "ای رفته به چوگان قضا همچون گو.. چپ میرو و راست می رو و هیچ مگو .. کانکس که ترا فکند اندر تک و پو .. او داند و او داند و او داند و او."    ء  

   اشعاراو بسیار قابل فهم هستند به گونه ای که هر دانشجوی دبیرستانی آنها را درک میکند و ورد زبان میکند. در جای دیگر، این رباعی معروف را میگوید : یک چند به کودکی به استاد شدیم ..  یک چند به استادی خود شاد شدیم .. پایان سخن شنو که مارا چه رسید .. از آب بر آمدیم و بر باد شدیم.  خیام میگوید همه تکاپوهای ما به جایی نمیرسد، چون ما در آخر سر خواهیم مرد و بنابراین فرقی نمیکند که در این دنیا به چه مقام و منزلت علمی یا مالی برسیم چون پایان کار یکیست. خیام بر این باور است که  نباید غصه ی گذشته یا غم فردا را خورد، بهتر این است که قدر این لحظه را بدانیم و دمی با نوشیدن شراب با لذت به سر ببریم.    ء


      باید  گفت، مردم ایران با وجود دوستان وخردمندانی چون خیام، احتیاجی به دشمن ندارند. خیام به ما چندین درس بد میدهد: یک- به فکر یادگیری از گذشته نباشیم و تاریخ خود را ثبت نکنیم تا نسل آینده را از اشتباهات گذشته خود آگاه کنیم.  دو- به فکر آینده هم نباشیم، نقشه نکشیم، آرمانی نداشته باشیم و به سوی آینده ای بهتر قدم بر نداریم.  سه - باده بنوشیم چون فقط با شراب میتوان با درد های زندگی رو در رو شد. چرا با مشکلات به طور مستقیم رو در رو شویم زمانی که با مصرف شراب میتوانیم آنها به طور موقت فراموش کنیم؟  ولی البته اعتیاد به شراب با هوش ترین افراد جامعه را تبدیل به افرادی شکست خورده و ذلیل میکند و از بزرگترین مشکلات در جهان غرب و شرق است.     ء


در واقع خیام با کوتاه ترین تعداد واژگان بیشترین درس های بد را به ما می آموزد.   زیرا موفقیت افراد و جوامع بسته به کار برد خرد درهزاران تصمیم گیری روزانه است وخیام به ما می آموزد که  از خرد استفاده نکنیم  چون ما هیچ تاثیری در آینده خود نداریم.   ء.


  یک پدر خردمند ممکن است صدها پند به فرزند خود بدهد که در زندگی به پیروزی او کمک کند اما خیام میگوید اینها همه بی فایده است. پدری با خرد به پسر میگوید
:
از خرد خود بهره گیر.     ء


سعی کن در هر کاری اطلاعات کافی جمع کنی تا تصمیم بهتری بگیری


 به فکر آینده ات باش


 تجربیات خود را به نسل های آینده بیاموز


  در اداره ی جامعه فعال باش


در بوجود آوردن قوانینی بکوش که به جامعه کمک کنند
 
قوانینی بوجود آور که قابل اجرا باشند


به یاد داشته باش که قوانین یک قراداد اجتماعی است


  انسان  باید به قراداد عمل کند


صداقت داشته باش


دزدی نکن


و هزاران دستور العمل دیگر برای پیروزی فرزند در زندگی ولی خیام به ما می گوید که هیچ کدام از این دستورات را اجرا نکنیم و اصلا عقل خود به کار نیاندازیم چون آینده ما مثل حرکت آسمانها از پیش حساب شده است و همه این تلاش ها به هیچ است من جمله به کلاس درس رفتن و استاد شدن.     ء.


دید خیام بسیار خود محور است از این نظر که فقط به تولد و مرگ خود می اندیشد و کاری بهبشریت به طور کل و حتی فرزندان خود ندارد.  او از تمام بشریت ابعاد بدن جسمانی خود را میبیند و زمان برای او از تولد شخص خود تا مرگش می باشد.  دید او دید "پس من چی" است" و بشریت را به صورت توده ای یکدست و واحد در بعد زمان و مکان نمیبیند.  اگر همه ی ما فقط به فکر شخص خود باشیم و به همسایه و آیندگان خود ارزش ندهیم، طبیعتا به جامعه ای می رسیم که پیشرفت ندارد.      ء

خیام فقط و فقط به  شخص خود نگاه میکند و نمیبیند که خود او چقدر از پیشینیان خود بهره گرفته است و تا به امروز بر آیندگان خود که ما باشیم تاثیر گذاشته است. چاپ رباعیات او امروزه به عنوان تاثیر او بر آیندگان خود مثال تناقضی است در تفکر او.     ء

  شاید ایرانیان در طول تاریخ خود به فکر زن و فرزند نبوده اند و به همین خاطر نقش زن و فرزند و خانواده در اشعار بزرگان ما چون خیام، سعدی و حافظ جایی ندارد. شاید زن و فرزند تصویر عاشقانه و جذابی در شعر شاعری که در پی شکار شاهدی (پسر جوان) است نباشد.      ء



  البته حافظ نیز همین بد آموزی ها را میکند ولی با ضد و نقیض هایی بسیار بیشتر: "خرد در زنده رود انداز و می نوش ..  به گلبانگ جوانان عراقی"  یا مکن در این چمنم سرزنش به خودرویی .. چنان که پرورشم میدهند میرویم"     ء


  باید خاطر نشان کرد که این افکار منفی در اشعار خیام و حافظ برآمده از فرهنگ ایران و ایرانی است و البته  برعکس تبلور این افکار در این اشعار بر روی فرهنگ ایران قرن ها اثر کرده است.  اگر تفکری بد در میان مردم کشوری محبوب میگردد، بیشتر تقصیر مردم آن اقلیم است تا شخص نویسنده.  همان طور که رواج هنر و موسیقی بد و بی سلیقه در ایران امروز ما به خاطر انتخاب بد ماست و نه بی هنری هنرمند. نویسنده و هنرمند اکثرا جواب گوی نیاز جامعه هستند.  در هر جامعه و در هر زمان، آثار فرهنگی خوب یا بدی پدیدار میشود که ما با انتخاب خود آنها را بزرگ یا کوچک میکنیم.     ء


شاید خیام این اشعار را برای دل خود گفته نه برای نشر و توزیع عمومی.  خیام یک شاعر رسمی نبود و فقط تعداد کمی اشعار بسیار کوتاه در حد لطیفه از خود به جای گذارده که این تولید کم او را حتی یک شاعر آماتور هم نمیکند.  میرزا قائم مقام فراهانی که صدر اعظم ایران در دوران قاجار بود نیز دیوان شعری دارد با حجمی بسیار بیشتر از رباعیات خیام، ولی هیچ کس او را یک شاعر رسمی یا یک شاعر قابل تعمق نمیداند.  شغل اصلی او وزارت کشور بود.      ء.


  شاید خیام آگر میدانست اشعار او تا نسلها بدون تحلیل در دهان جوانان ایران تکرار میشود، آنها را هرگز ننوشته بود.  به هر حال خیام دانشمندی بزرگ است که دست آوردهای او در نجوم و جبر حیرت آور است ولی افکار فلسفی او بسیار کودکانه و بسیار پست تر از بزرگان یونان که هزار و ششصد سال قبل از او میزیستند. البته این چیز جدید در تاریخ بشریت نیست چون قرنها پیش از خیام، فیثاغورس که ریاضی دانی بزرگتر از خیام بود، عقایدی نیمه مذهبی از خود در آورده بود که بسیار مضحک بودند.  بسیار مضحک تر از خیام، به حدی که هیچ کس خوشبختانه آنها را جدی نگرفت.     ء
  
در مورد شهرت اشعار خیام در غرب باید بگویم، به نظر من، ترجمه فیتزجرالد اثری متفاوت و زیبا تر از رباعیات خیام است. ترجمه این اشعار در قرن نوزدهم هم زمان با اشاعه تفکر سکولار یا "این زمینی" و دشمنی نویسندگان و متفکران غربی با مذاهب توحیدی و پای گیری اگزیستانسیالیسم شوپنهاور، نیچه و دیگران بود.  بعد ها این  واژه رباعیات تبدیل به یک تم شرقی شبیه هزار و یک شب شد برای تخیل غربی در طرح های نقاشی، کتاب و غیره.    ء   

فیتز جرالد در ترجمه‌هایش چهره‌ای حقیقی از خیام به دست نمی‌دهد و این گفتهٔ فیتز جرالد است که می‌گوید : ( شک دارم که جز ترجمه‌ای بس یک سویه از عمر خیام به دست داده باشم ، لیکن آنچه من انجام می‌دهم فقط به صورت حبابی در سطح آب پدید می‌آید و می‌شکند).  ترجمه شعر خیام علیرغم محبوبیتش در میان عوام در اروپا تاثیری بر تفکر روشنفکران و فلاسفه قرن ۱۹ نداشت.  پدیده خیام و رومی در غرب چیزی در حد یک علاقه زودگذر در میان عوام بود.      ء




 برخی میگویند "دقيق ترين تقویمی كه بعداز صدها سال جايگزيني نداشته توسط خيام تدوين شده"
من متوجه شده ام که کسانی که با فیزیک آشنایی ندارند این نکته را تکرار میکنند، شاید می انگارند که وسایل امروزی قدرت به دست آوردن دقت بیشتری از آنچه خیام محاسبه کرده را ندارد که انگاشت مضحکی است.  . حقیقت این است که کسی احتیاج به دقت بیشتری ندارد، همانطور که ماشین های رختشوری امروزی با ۴۰ سال پیش آنقدر فرقی ندارند. یا کسی اختراع چرخ را از نظر هندسی بهتر نکرده است

در انگلیسی میگویند، انسان چیزهایی را که درست جلوی بینیش است نمیبیند و من همیشه به دنبال چنین چیزهایی میگردم چون فقط پیدا کردن آنها مشکل است و درک آنها ساده. یعنی این مسائل پیچیده نیستند، فقط ما هیچگاه به آنها نگاه نکرده ایم. مثالا همین شعر "چو ایران نباشد تن من مباد ..." که ورد زبانهاست. میتوانید نظر من را در مورد این شعر بیمعنی http://negahnow.blogspot.com/2010/09/blog-post_19.html بخوانید


نمونه هایی از اشعار عمر خیام:     ء
گاویست در آسمان و نامش پروین .. گاوی دگر نهفته در زیر زمین .. چشم خردت باز کن از روی یقین .. زیر و زبر دو گاو مشتی خر بین.     گویند بهشت و حور عین خواهد بود  .. آنجا می‌ناب و انگبین خواهد بود .. گر ما مِی و معشوقه گزیدیم چه باک؟  .. چون عاقبت کار چنین خواهد بود.     ء   


حکیم غیاث‌الدین ابوالفتح عُمَر بن ابراهیم خیام نیشابوری (زادهٔ ۲۸ اردیبهشت ۴۲۷ خورشیدی - درگذشته ۱۲ آذر ۵۱۰ خورشیدی[۱]) که به خیامی و خیام نیشابوری و خیامی النیسابوری[۲] هم نامیده شده‌است، از ریاضی‌دانان، ستاره‌شناسان و شاعران بنام ایران در دورهٔ سلجوقی است. گرچه پایگاه علمی خیام برتر از جایگاه ادبی او است و حجةالحق لقب داشته است؛[۳] ولی آوازهٔ وی بیشتر به واسطهٔ نگارش رباعیاتش است که شهرت جهانی دارد. افزون بر آنکه رباعیات خیام را به اغلب زبان‌های زنده ترجمه نموده‌اند، ادوارد فیتزجرالد[۴] رباعیات او را به زبان انگلیسی ترجمه کرده‌است که مایهٔ شهرت بیشتر وی در مغرب‌زمین گردیده‌است.
 

No comments:

Post a Comment