Friday, October 15, 2010

تمییز خوب و بد و مثال رانندگی مردم تهران

من ریشه اصلی بد بختیهای مردم ایران را در ناتوانی آنها در تمییز خوب و بد میدانم. علیرغم اینکه فرهنگ ایران باستان جهان را با تقسیم به خوب و بد ساده کرده بود، ایرانیان همیشه در حال به هم آمیختن این دو بوده اند.  آیا اشعار حافظ، خیام و سعدی مفید هستند؟  آیا دریا دادور، گوگوش، مرضیه، مختاباد یا افتخاری خواننده های خوبی باید به حساب آیند؟ آیا علی شریعتی، سروش یا آل احمد تفکر روشنی داشتند؟ آیا خمینی قابل اطمینان بود؟

مردم ایران همه بد بختیهاشون رو گردن دیگران میگذاردند و هیچوقت مسولیت قبول نمیکنند. برای مثال رانندگی مردم تهران در زمان شاه و در بعد از انقلاب افتضاح بود چون کسی به کسی راه نمیداد. این تقصیر فرهنگ انگلیس و اسلام نبود، تقصیر فرهنگ بد ما بود که در بعضی از مخالفان حکومت و اسلام هم به بهترین وجه دیده میشه. من هم اصلا خود را استثنا نمیبینم چون "هیپو کریت" نیستم. ما همون فرهنگ رانندگی که چیزی نبود جز عدم احترام به همنوع و به قانون را در صحنه سیاسی و اجتماعی می بینیم. به همین خاطر یک مشت دزد بر ما حکومت میکنند. این تقصیر آخوند نیست، آخوند بر آمده از فرهنگ ایران است نه بر عکس. پس ببینیم ریشه درد از کجاست.


؛


No comments:

Post a Comment