دوستان
یادتون باشه تقریبا تمام فلاسفه جهان در بین حرف های خوبشون حرف های اشتباهی هم زدند. مهم نیست که صاحب سخن چه مدرکی داره و در کجا تدریس میکنه یا اصلا افلاطون یا کارل پاپر هستش. آدم باید به محتوای سخن توجه کنه. اول ...تحت سوال بیاره و دنبال مثال نقیض بگرده برای سخن و در صورت قبول امتحان، بعد سخن رو قبول کنه.
به طور مثال، ارسطو بسیاری از حرفهای استادش رو نقد میکنه و میریزه دور. کارل پاپر هم افلاطون رو پاره پاره میکنه. برتراند راسل در مورد جنگ اتمی حرفهای خامی میزنه. من شخصا شاکر هر متفکری هستم که از ۳۰ در صد حرفهاش چیزی یاد بگیرم. از ۱۲ امام من هیچ چیزی به درد بخور یاد نمیگیرم، از راسل بسیار.
مردم ایران حرفهای میرزا آقا خان کرمانی و بختیار رو نشنیدند، ولی گفته های جلال آل احمد و شریعتی رو هنوز تکرار میکنند. مهم نیست چه کسی در چه زمانی حرفی زده، مهم تطابق محتوی با عقله. با درود! ؛
Monday, October 25, 2010
Saturday, October 23, 2010
حرفهای شاملو در مصاحبه زیر در برکلی برای ایرانیان آنزمان
حرفهای شاملو در مصاحبه زیر در برکلی برای ایرانیان آنزمان و شاید امروز بسیار آموزنده باشد ولی در سطح جهانی تکرار واضحات است.
http://www.youtube.com/watch?v=kodbJZDQ-0E
من ۲۰ سال است موسیقی ردیفی ایران و موسیقی تمام کشورهای جهان را مطالعه میکنم. این درست است که بعضی از جزئیات حرفهای شاملو اشتباه است که خود او به نداشت تخصص خود و "ذوقی" بودن و سلیقیه ای بودن آن تاکیید میکند. ولی روی هم رفته اشکالات مهمی را مطرح میکند ولی شاید با بیانی قاصر. با همه اشتباهاتش، .درک بسیار بیشتری از حضار در کلاس دارد
؛
شاملو ناخواسته و به اشتباه از تکنیک سازی ایران تعریف میکند که تعریفی ندارد. تکنیک سازهای ایرانی در این ۸۰ ساله به شدت تحت تاثیر از موسیقی کلاسیک غربی تغییر کرده اند ولی همچنان، پرده های زیاد و کوک های ابتدایی این سازها، تکنیک این سازها را عقب نگه داشته است. نوازنده های ایرانی نه از نظر تکنیک به پای اروپاییها میرسند و نه از نظر سرعت به پای هندی ها یا اروپاییها. بزرگترین نوازندگان سازهای ایران با زحمت فراوان شاید قادر به اجرای کمتر از ۱۰ درصد از رپرتوار موسیقی غربی باشند، یعنی ساده ترین قطعات. کیوان ساکت ناخواسته، نشان میدهد، علیرغم برتری سرعت خود، با زحمت قادر به اجرای قطعات پیش پا افتاده ی غربی است. اکثر نوازنده های معروف ایران قدرت اجرای بسیاری از قطعات غربی را ندارند. البته اشکال از نکات بنیانی و محدودیت های تئوریتیک این موسیقی است. ؛
نه موسیقی هندی از فاصله ۱/۸ پرده استفاده میکند و نه موسیقی ایران از فاصله ۱/۴. موسیقی ایران علاوه بر پرده و نیم پرده، از فاصله ۱۴۰ سنت استفاده میکند.
موسیقی اروپا در حدود ۱۰۰۰ سال پیش، در طی ۲۰۰-۳۰۰ سال به تدریج از حالت تک صدایی به چند صدایی گرایش پیدا کرد که از نظر تکنیکی چه در نوشتن و چه در اجرا مشکل تر از موسیقی تک صدایی بود ولی رنگ تازه ای به موسیقی میبخشید و به آهنگ ساز اجازه میداد با استفاده از کلکها یا تکنیکهای بخصوصی، قطعات بلندتری بسازد بدون اینکه مدام تحت فشار ساختن ملودیهای شیرین تک صدایی باشد. محدود شدن موسیقی به تک صدایی بودن، فشار زیادی بر روی ملودی می آورد (مانند مونولوگ در تئاتر تک نفره) و آن نیز به همین منوال، فشار زیادی بر روی خالق اثر میاورد که در نهایت موجب محدودیت در طول مدت قطعات، تنوع و یا حتی عمق احساسی آنها میگردد چون سرگرم کردن گوش با تک صدا مشکل است و موسیقی مشابه مونولوگ کسی میگردد که مدام با لطیفه و یا آه و ناله سعی در جلب توجه مخاطب میکند.
البته یکی از فشار اصلی که موجب پرورش تکنیکهای مختلف از جمله چند صدایی شدن بود. فشار طرف کلیسا بر روی آهنگسازان اروپایی بود. چون آهنگسازی یک شغل رسمی بود و آهنگساز لازم بود مدام قطعاتی مذهبی برای مراسم یکشنبه تولید کنند و به راحتی نمیتوانستند با موسیقی تک صدایی این کار را انجام دهند. بگذریم از اینکه، کلیسا در قرن ۱۴ برای مدتی موسیقی چند صدایی را ممنوع کرد چون خب آنها نیز متوجه رنگ و لعاب این نوع موسیقی شدند و آنرا تا حدی نماد قرطی گری میدیدند. ؛
موسیقی دانان ایران امروز حتی در خوابشان نیز نمیتوانند تصور تولید آن مقدار حجم موسیقی که از آهنگسازان کلیسایی انتظار میرفت را با حالت تک صدایی بکنند. مثالا تولیدات یک عمر یک آهنگساز ایرانی مثل پایور یا مشکاتیان، از نظر حجم شاید به یک درصد تولیدات کسانی مثل جاسکن د پرز، اوکنهم، مونت وردی، هندل، هایدن، موتسارت و غیره نرسد.
؛
موسیقی ردیفی ایران، مجموعه ای از قطعات کوچک یا ناقص شده در طول تاریخ است ولی به هر حال ارزش تاریخی دارد و باید به آن ارج نهاد. مثل اینکه از اماکن باستانی ما، چند قطعه شکسته برای ما به جا مانده باشد یا چند تکه کاشی. نه فرهنگ و موجبات ساخت اماکن بزرگ را داشته ایم و نه فرهنگ نگه داری از آنها. چون کلا فرهنگ این قسمت از جهان فرهنگ فراموشی است. علیرغم ناقص و گسسته بودن، باز ارزش تاریخی دارد و باید محفوظ گردد.
؛
البته قصور از هنرمند ایرانی نیست. موسیقی ایرانی در صورت تغییرکوکها و تعداد پرده ها دیگر ایرانی نیست همانطور که خط نستعلیق دراثر آزادی بیش از حد دیگر نستعلیق نیست، شکسته است. تفکر، تخیل و سلیقه این قسمت از جهان در طی قرون نیازی به چند صدایی شدن نشان نداده.؛
؛
حرف شاملو صحیح است که موسیقی ایران در جا زده و هنوز هم میزند. بدون شک، اگر امروز زنده بود از ادا اصولهایی که در ایران به عنوان چهره جدید موسیقی سنتی پرده برداری میشود بسیار بیشتر دلگیر میشد و شاید میگفت باز صد رحمت به اجرای ردیف خالی بر روی سنتور.
؛
شعر شاملو:
شاملو حرفهای جدید و مفیدی برای مردم ایران داشت ولی در سطح جهانی، از نظر فلسفی حرف تازه ای ندارد. حرفهای او در *مصاحبه* زیر در برکلی برای ایرانیان آنزمان و شاید امروز بسیار آموزنده باشد ولی در سطح جهانی تکرار واضحات است. مثالا بسیار کوتاه ا...شاره به "مزخرفات سعدی" یا "نبود خدا" میکند که حرف تازه ای برای دانشجویان کلاس در برکلی یا مردم ایران میتواند باشد ولی در سطح جهانی ابراز واضحات است. بزرگان جهان هیچگاه به گفته های سعدی، خیام، مولوی و حافظ، ملا صدرا، میرداماد، سهروردی و غیره توجهی نکردند، چون اینها حرف تازه ای برای متفکرین جهان نداشتند و کار آنها تکرار گفتهای یونانیان بود منتها آغشته به توهمات ایرانی و بیشتر ترویج فرهنگ شکست در شرق. این حرفها ممکن است برای شما شوکه کننده باشد ولی برای خیلی ها پیش پا افتاده است. با درود. نظر شخصی من بود.
؛
؛
Friday, October 22, 2010
تمثیل غار افلاطون برای دوستانی که ما را غرب زده میدانند
برای دوستانی که ما را غرب زده میدانند:
تمثیل غار افلاطون، به در بند بودن انسانها در عقاید خوداشاره دارد، که شرح آن به این صورت است: ابتدا یک غار را در نظر بگیرید، که در آن تعدادی انسان در حالی که به همدیگر غل وزنجیر شده اند، به طرف دیواری که بر روی آن، پردهٔ سفیدی قرار دارد، نشسته اند و آنها همیشه به طرف دیوار بوده اند و هیچگاه پشت سر خود را نگاه نکرده اند. در پشت این افراد آتشی روشن است و در برابر این آتش نیز مجسمههایی قرار دارند و هنگامی که آنها حرکت میکنند سایه آنها به روی دیوار می اقتد. در واقع این مجسمهها همان اعتقادات وعقاید این گروه از افراد هستند که سایه آنها بر روی دیوار منعکس میشود. در این میان، ناگهان زنجیر از پای یکی از این زندانیان که به سوی دیوار غار نشسته است باز میگردد.وآن شخص به عقب برمیگرددوپشت خود را میبیند و سپس از دهانه غار به بیرون میرود. او تازه متوجه میشود که حقیقت چیزی جز آن است که در داخل غار قرار داشت . در واقع، این عالم خارج همان عالم مَثَل افلاطونی است که شخص، هنگامی که به آن میرسد متوجه میشود که حقایق عالم چیزی جز این است و داخل غار کجاو وخارج آن کجا! این شخصی که به عالم خارج از غار رفته وازآن آگاهی کسب کرده است تصمیم میگرید که به غار برگردد ودیگران را نیز از این حقیقت آگاه کند.وهنگامی که به سوی آنان میرود تا آنها را نسبت به عالم خارج آگاه کند و بگوید که حقیقت چیزی جز این است که شما به آن دل بسته اید با برخورد سرد زندانیان مواجه میشود، وآنان حرف وی را دروغ میپندارند چون چشمان او به آفتاب عادت کرده و دیگر سایه ها را درست نمیبیند.
تمثیل غار افلاطون، به در بند بودن انسانها در عقاید خوداشاره دارد، که شرح آن به این صورت است: ابتدا یک غار را در نظر بگیرید، که در آن تعدادی انسان در حالی که به همدیگر غل وزنجیر شده اند، به طرف دیواری که بر روی آن، پردهٔ سفیدی قرار دارد، نشسته اند و آنها همیشه به طرف دیوار بوده اند و هیچگاه پشت سر خود را نگاه نکرده اند. در پشت این افراد آتشی روشن است و در برابر این آتش نیز مجسمههایی قرار دارند و هنگامی که آنها حرکت میکنند سایه آنها به روی دیوار می اقتد. در واقع این مجسمهها همان اعتقادات وعقاید این گروه از افراد هستند که سایه آنها بر روی دیوار منعکس میشود. در این میان، ناگهان زنجیر از پای یکی از این زندانیان که به سوی دیوار غار نشسته است باز میگردد.وآن شخص به عقب برمیگرددوپشت خود را میبیند و سپس از دهانه غار به بیرون میرود. او تازه متوجه میشود که حقیقت چیزی جز آن است که در داخل غار قرار داشت . در واقع، این عالم خارج همان عالم مَثَل افلاطونی است که شخص، هنگامی که به آن میرسد متوجه میشود که حقایق عالم چیزی جز این است و داخل غار کجاو وخارج آن کجا! این شخصی که به عالم خارج از غار رفته وازآن آگاهی کسب کرده است تصمیم میگرید که به غار برگردد ودیگران را نیز از این حقیقت آگاه کند.وهنگامی که به سوی آنان میرود تا آنها را نسبت به عالم خارج آگاه کند و بگوید که حقیقت چیزی جز این است که شما به آن دل بسته اید با برخورد سرد زندانیان مواجه میشود، وآنان حرف وی را دروغ میپندارند چون چشمان او به آفتاب عادت کرده و دیگر سایه ها را درست نمیبیند.
Monday, October 18, 2010
قطعی و نسبی
بعضی چیزها قطعی هستند ۲+۲=۴
بعضی نیستند. کمتر چیزی ۱۰۰ درصد نسبی است.
آیا نقاشی پشت وانتها هم با نقاشی های تو موزه ها یک ارزش دارند؟
کار گروه سندی با موتسارت یک حد است؟
بعضی نیستند. کمتر چیزی ۱۰۰ درصد نسبی است.
آیا نقاشی پشت وانتها هم با نقاشی های تو موزه ها یک ارزش دارند؟
کار گروه سندی با موتسارت یک حد است؟
Rumi and His Hipocrisy
People think they believe in Rumi and his concept of world unity, but just like him, push away anyone that disagrees with them? He was the Deepak Chopra of his time, fooling the gullible like any garden variety prophet and admonishing his critics by labeling them as fools. Quran is filled with such admonishments, no difference. He was a hypocrite and taught hypocrisy just like Muhammad. Studying Rumi is a step backward. It teaches one to set aside one's rationality, be imprecise, be touchy-feely and follow ideas that simply don't work.
Heidegger, as much as some may hate him, influenced Jean-Paul Sartre and Derrida. There would not have been a L'Être et le néant without him. Let's look up something:
en.wikipedia.org/wiki/Hypo crisy
Both Rumi's masnavi ma'anavi and Koran have so many verses talking about stupid people and how they can't be educated and how they should all be admonished. But you would think a caring person would probably want to in fact focus on the intellectually-impoverished and care for them, that they would preach about bringing in the mislead ones, the low IQ ones and the stubborn and try to guide them in the right path. But no sir, they know better than anyone that the ones they are calling the fools are actually the smart ones. They don't want those guys messing their up spiel.
Heidegger, as much as some may hate him, influenced Jean-Paul Sartre and Derrida. There would not have been a L'Être et le néant without him. Let's look up something:
en.wikipedia.org/wiki/Hypo
Both Rumi's masnavi ma'anavi and Koran have so many verses talking about stupid people and how they can't be educated and how they should all be admonished. But you would think a caring person would probably want to in fact focus on the intellectually-impoverished and care for them, that they would preach about bringing in the mislead ones, the low IQ ones and the stubborn and try to guide them in the right path. But no sir, they know better than anyone that the ones they are calling the fools are actually the smart ones. They don't want those guys messing their up spiel.
موسیقی جان تش، یانی، اندرو لوید وبر، محسن نامجو
زرنگی کاسبی با هوش موسیقی فرق داره. شخصی مثل یانی بیشتر خود فروشی میکنه و آن چیزی رو عرضه میکنه که مردم نادان از موسیقی میخوان یعنی دلقک بازی یا هر چیزی که ذهن کودکانه رو سرگرم کنه. هنرمند سالها میآموزه که چگونه مثل یک هنرمند بزرگ به کارش نگاه کنه یعنی بیشتر مانند یک فیلسوف. ولی اینها بر عکس سعی میکنن از چشم عوام به هنر نگاه کنن یعنی دقیقتر بگویم، از چشم کسانی که هیچ از موسیقی نمیدانند. محسن نامجو هم برای ایرانی ها همین کار رو کرده. در مورد هر دو باید مردم رو زیر سوال برد که چرا چنین اراجیفی رو گوش میدهند. "جان تش" و "وبر" هم دنبال چنین فرمولهایی بودند. مثل نقاشیهای بازاری توی مال ها.؛
Saturday, October 16, 2010
لینک های دان بهرامی persian atheist
سایتهای دیگر
سایتهای دوستان
- بی خدایان
- فرگشت
- انقلاب سبز مردم ایران
- وبلاگ یه دختر ایرانی16 ساله
- هر چیز را با خرد خود بسنجید- مسعود
- به یاد رضا فاضلی - مسعود
- همه چیز اینجاست
- پایگاه اطلاع رسانی تلاطم
- میهن پرستان
- آخرین نفسهای اسلام در ایران
- آرشیو صوتی بهرام مشیری
- آژانس خبری کوروش
- آیینه سایت نشریه بیداری
- اخوند كثيف
- اسلام=دین اهریمنی و خونخوار
- افشا
- اندیشه پارسی
- ایران
- ایران
- ایران
- باغ بی برگی
- بهار من ۲
- بهترین و جدیدترین عکس ها
- تارنمای سرزمین جاودان
- تاریخ مذاهب
- تالاسمی
- جستجوگر وب و اخبار فارسی پارسیک
- حاج سیّد سنبلعلی
- حقایق
- حقوق انسانی زنان
- خرد گرایی و ایمان ستیزی
- خسن آقا
- خمینی... بیمار روانی
- خْشتهرا
- دیکشنری انگلیسی به فارسی
- راحت فارسی تایپ کنید
- راه ندا
- روزگار ما
- زندیق
- سایت اصلی رضا فاضلی
- ستیز با خرافات
- سخنرانیهای بهرام مشیری
- شبکه پخش کننده سخنان کامل رضا فاضلی
- طراحی صفحات وب ، طراحی وبلاگ
- فریاد منهای سانسور
- نسک های خردورزان زیر خاکستر
- هر عربی از هر ايرانی بهتر و بالاتر وهر ايرانی
- وب سايت اصغرآقا
- وقتی به آزادی رسیدم
- پایکاه اطلاع رسانی تلاطم
- پژوهشهای ایرانی
- پیام آور آریایی
- کار کنید .پول در بیاورید
- کانون فرهنگی خرافه زدایی
- کاوه سرا، کاوه آهنگر
کتابهای خو اندنی
- شکنجه گاه تازه رژیم
- تکامل جیست
- زن در اسلام
- زندگانی حضرت و خلفای راشدین
- بابک خرمدین
- نکاح
- بعد از ۱۴۰۰ سال
- بی خدایی آزادی از دین
- ۲۳ سال
- پژوهشی در زندگی علی
- ایران باستان ۳
- ایران باستان ۲
- ایران باستان ۱
- احکام و فلسفه جهاد در اسلام
- حزب کمونیست جیست فصل ۹
- حزب کمونیست جیست فصل ۸
- حزب کمونیست جیست فصل ۷
- حزب کمونیست جیست فصل ۶
- حزب کمونیست جیست فصل ۵
- حزب کمونیست جیست فصل ۴
- حزب کمونیست جیست فصل ۳
- حزب کمونیست جیست فصل ۲
- حزب کمونیست جیست فصل ۱
- کاروان اسلام
- جشن مرگ
- قوم ایرانی
- داریوش
- خرد یا ایمان / علم یا وحی؟
- اسلام دین سکس و کثافت
- وثاقت تاریخی متن قرآن
- قرآن چگونه جمع آوری شد
- تحریف قرآن توسط دینفروشان
- قرآن سرودهای به سبک فارسی
- آیا قرآن کلام افریدگار است؟
- خدا جیست
- شهربانو
- تشیع و قدرت در ایران
- زن در اسلام
- عایشه و محمد
- اندرزهای محمد به علی
- آخوند
- احادیث
- علی نماد شیعه گری
- شهرایان گمنام
- سید و رفیق
- سفر به اخرت
- نقش وزارت اطلاعات دولت موسوی در اعدامهای ۶۷
- خورشيد نبوت
- اسلام شناسی ۱
- اسلام شناسی ۲
- تاريخ طبرى01
- تاريخ طبرى02
- تاريخ طبرى03
- تاريخ طبرى04
- تاريخ طبرى05
- تاريخ طبرى06
- تاريخ طبرى07
- تاريخ طبرى08
- تاريخ طبرى09
- تاريخ طبرى10
- تاريخ طبرى11
- تاريخ طبرى12
- تاريخ طبرى13
- تاريخ طبرى14
- تاريخ طبرى15
- تاريخ طبرى16
- تاریخ ابن خلدون01
- تاریخ ابن خلدون02
- تاریخ ابن خلدون03
- تاریخ ابن خلدون04
- تاریخ ابن خلدون05
- تاریخ ابن خلدون06
- تاریخ کامل ابن اثیر01
- تاریخ کامل ابن اثیر02
- تاریخ کامل ابن اثیر03
- تاریخ کامل ابن اثیر04
- تاریخ کامل ابن اثیر05
- تاریخ کامل ابن اثیر06
- تاریخ کامل ابن اثیر07
- تاریخ کامل ابن اثیر08
- تاریخ کامل ابن اثیر09
- تاریخ کامل ابن اثیر10
- تاریخ کامل ابن اثیر11
- تاریخ کامل ابن اثیر12
- تاریخ کامل ابن اثیر13
- طرز درست کردن رادیو برای تظاهرات
- نگرشی نو به تاريخ صدر اسلام
- نحوه نجات مصدومين تير خورده
- ﻧﻤﻮﻧﻪاﯼ_از_ﺗﺤﺮﻳﻔﺎت
احادیث اسلام
from: http://www.facebook.com/#!/photo.php?fbid=1456832415694&set=a.1456831975683.2057176.1079860838
ابو سعید ال خودری از قول محمد نقل میکنه: آیا شهادت یک زن نصف شهادت یک مرد نیست؟ زنان گفتند: بله. محمد گفت: این به خاطر این است که زنان ناقص العقل هستند.Al Hadis, Boek 2, p 692
ابو سیرما به ابو سعید الخدری گفت: آیا در باره بیرون کشیدن آلت تناسلی خود از آلت تناسلی زن در هنگام ارضا جنسی (بیرون آمدن آب منی) جیزی از محمد رسول الله شنیده ای؟ ابو سعید گفت: بله، و اضافه کرد: ما با رسول الله در حمله به بیل موستلیق تعدادی زن زیبای عرب را به اسیری گرفتیم و جون از زنان خود دور بودیم و از فقدان سکس با آنها رنج میبردیم، میل داشتیم که با آن اسیران زن سکس کنیم. پس تصمیم به این کار گرفتیم با این شرط که آب منی خود را در درون آلت تناسلی آنها نریزیم. اما فکر کردیم که ما که این کار را میکنیم در حالی که رسول الله با ماست، جرا از او سؤال نکنیم؟ پس از رسول الله پرسیدیم و او گفت: لازم هم نیست که موقع خارج شدن آب معنی آلت خود را بیرون بکشید، جون خدا از قبل تصمیم گرفته که جه کسی به دنیا خواهد آمد و جه کسی به دنیا نخواهد آمد.
Sahih Muslim, Book 8: The Book of Marriage (Kitab Al-Nikah) Number 3371:
یک جمعی که محمد حضور داشت حرف از آمدن آب منی مرد بیرون از آلت تناسلی زن پیش آمد، محمد پرسیده جرا این کار را میکنید؟ آنها گفته اند: مردی است که همسرش باید به نوزاد تازه متولد شده شیر بدهد و آن مرد هنوز نمیخواد بجه دیگری درست کنه. مرد دیگری هم است که با گنیز خود رابطه جنسی داره و دوست نداره که از آن گنیز صاحب بجه بشه. محمد گفته: این کار عیبی ندارد، ولی کسی که باید به دنیا بیاد، قبلا از طرف خدا تعیین شده.
Sahih Muslim, Book 008, Number 3371:
یک جمعی که محمد حضور داشت حرف از آمدن آب منی مرد بیرون از آلت تناسلی زن پیش آمد، محمد پرسیده جرا این کار را میکنید؟ آنها گفته اند: مردی است که همسرش باید به نوزاد تازه متولد شده شیر بدهد و آن مرد هنوز نمیخواد بجه دیگری درست کنه. مرد دیگری هم است که با گنیز خود رابطه جنسی داره و دوست نداره که از آن گنیز صاحب بجه بشه و آن گنیز (ام ولد) بشه. محمد گفته: این کار عیبی ندارد، ولی کسی که باید به دنیا بیاد، قبلا از طرف خدا تعیین شده.
راجع به (ام ولد) در حدیث بالا باید توضیح بدم که این قانون برده داری اسلامی است: در مذهب سنی اگر یک گنیز از یک صاحب خود بجه دار بشه، درجه اجتماعی او از گنیز به جیزی ما بین گنیز و زن آزاد ارتقا پیدا میکنه و صاحب او دیگر حق فروختن آن گنیز را نخواهد داشت و به محض مردن صاحبش آزاد خواهد شد. این درجه معروف است به (ام ولد) که معنی این کلمه به فارسی مادر بجه است. در مذهب شیعه آن زن به شرطی آزاد خواهد شد که بجه او هنوز زنده باشد و قیمت آن گنیز از ارث بجه کم خواهد شد.
Sahih Muslim, Book 008, Number 3377:
در جنگ حنیان مسلمانان محمد سپاهی را به اوتاس میفرسته و سپاه مسلمانان در آن جنگ پیروز میشن و اسیران جنگی میگیرند. سپاهیان محمد از اینکه به گنیزان به اسارت در آمده تجاوز کنند، خودداری میکردند. جون آن گنیزان متأهل بوده و شوهرانشان همراه آنان بودند. محمد آیه نازل کرد که: و نيز زنان شوهر دار بر شما حرام شده اند ، مگر آنها که به تصرف شما، درآمده باشند. سوره النساء آیه 24 .در کنار این آیه محمد فقط این شرط را گذاشت که بایستی صبر میکردند زمان قاعدگی آن گنیزان به سر بیاد.
Sahih Muslim, Book 008, Number 3432:
محمد گفته که اگر زنی شبی بدن خود را در اختیار شوهر خود قرار نده. تمام آن شب فرشتهها آن زن را لعنت میکنند تا موقعی که آن زن به رختخواب شوهرش برگرده.
Sahih Muslim, Book 008, Number 3366:
address of Hadith: http://www.usc.edu/schools/college/crcc/ engagement/resources/texts/muslim/hadith /muslim/008.smt.html
مردی به نام بصره با دختر باکره با حجابی ازدواج کرد. اولین بار که با او سکس کرد، فهمید که حامله است. از محمد سؤال کرد که باید جکار بکنه. محمد جواب داد: آلت تناسلی آن زن بر تو حلال است. آن بجه برده تو خواهد شد. وقتی بجه به دنیا آمد آن زن را شلاق بزن و سخت تنبیهاش کن.
Sunan Abu-Dawud, Book 11 Marriage (Kitab Al-Nikah):
محمد گفت: وقتی مردی ازدواج میکنه یا گنیزی را از بازار میخره باید بگه: خدایا این زن را صالح کن و از شرارت احتمالی این زن به تو پناه میبرم. اگر کسی هم خواست شتر بخرد، سوارش بشه و همین حرفها را تکرار کنه.
Sunan Abu-Dawud, Book 11, 2155:
address of Hadith: http://www.usc.edu/schools/college/crcc/ engagement/resources/texts/muslim/hadith /abudawud/011.sat.html
محمد به گروهی از زنان گفت: بیشتر شما به جهنم خواهید رفت. زنان پرسیدند جرا؟ محمد گفت: شما خیلی نق میزنید و از شوهرانتان ناسپاس هستید. بعد محمد گفت: شما ناقص العقل هستید. زنان پرسیدند جطور؟ محمد گفت: آیا نه این است که شهادت شما نصف شهادت مرد ارزش دارد؟ این از این است که عقل شما کم است.
Al Hadis, Boek 3, p 137
ابن مسعود گفت که از محمد شنیده: زن درست مثل یک الت تناسلی متحرک است وقتی بیرون از خانه راه میره، شیطان با جشمهای شهوت آلود به او نگاه میکنه.
Al Hadis, Boek 2, p 692
این حدیث این را نشان میده که در نظر محمد زنان فقط آلت تناسلی متحرکی بودند برای استفاده جنسی مردان. جای تعجب نیست که دستور داد زنان از سر تا به نوک انگشتان باید خود را در جادر بپوشانند. جون خودش احتیاج داشت که به این وسلیه شهوات جنسی خود را بتونه تحت کنترل داشته بگیره. به همین خاطر در سوره نسا آیه ۳۴ به زنان دستور میده که در غیبت شوهرانشان حفاظت کنند (حافظات للغيب بما حفظ اللّه) از جیزی که الله میخواد آنها از آن حفاظت کنند. این آیه دستور میده که زنان باید از آلت تناسلی خود به خاطر شوهرانشان حفاظت کنند. همجنین این آیه پست بودن جایگاه زن در نظر محمد را نشان میده. در نظر محمد زنان جیزی بیشتر از یک شی جنسی و آلت تناسلی متحرکی برای ارضا شهوات مرد نبوده اند. در هیج جای قرآن نیامده که مرد باید به خاطر همسرانشان از آلت تناسلی خود محافظت کنند یا در غیبت زنانشان از سکس جشم پوشی کنند. یک مرد میتونه حتی در غیاب همسرش با مرد دیگری سکس کنه تا تا موقعی که همسرش به خانه برگرده. این کار مرد در سوره نسا آیه ۱۶ حمایت میشه.
سوره النساء آیه 16: مردانی که با هم سکس میکنند را بيازاريد و چون توبه کنند وبه صلاح آيند از آزارشان دست برداريد زيرا خدا توبه پذير و مهربان است.
این در حالی است که در سوره نسا آیه ۱۵ زنی که فقط با حرف جهار شاهد متهم به سکس با غیر از شوهر خود میشه را باید در خانه محبوس کرد تا موقعی که بمیرند. در حالی که اگر جهار نفر که بدخواه همسر کسی باشند، میتونن جنین نقشهای بریزند و زن بدبختی را به این کار متهم کنند. همانطور که میبینید در اسلام هر گونه اکتشاف و کنجکاوی جنسی برای زنان با مرگ جواب داده میشه. در حالی که انحراف مردان توسط الله مهربان قابل بخشش است. جنین عدالتی را تنها در کتابهای مقدسی مثل قرآن میشه پیدا کرد.
در سوره نسا آیه ۳۴ دستور میده از زنی که فقط از نافرمانیشان بیم دارید و قانونا هنوز عمل خلافی انجام نداده اند را نصیحت کنید اندرز دهید و رابطه جنسی خود را قطع کنید و کتک بزنیدشان. اینجا دقت کنید که مردی که اقتصاد خانواده در اختیار اوست. همجنین طبق شریعت اسلام حق داشتن ۴ زن عقدی و بی نهایت گنیز را دارد و بدون اجازه آن گنیزان حق تجاوز جنسی به آنها را هم دارد، از قطع شدن رابطه جنسی او با آن همسر مشخص زیانی نخواهد دید. و این زن بدبخت است که با دیدن سکس شوهر خود با زنان قانونی دیگرش رنج خواهد برد و از نظر روحی و روانی در خود خواهد شکست. مثل ماشینی که جهار تا جرخ داره و تعدادی لاستیک زاپاس در صندوق عقب. این ماشین با پنجر شدن یک جرخ هم میتونه حرکت کنه. در اینجا شاید بعضی بگویند که مسله گنیز امروزه دیگر منتفی شده. ولی ما در باره قانونی صحبت میکنیم که الله برای همه زمانها و مکانها گذاشته و قابل تغییر نیست. راجع به عدالت خدایی صحبت میکنیم که خود را عادل و حکیم میخواند و دینش را بدون نقصان میداند.
همجنین محمد آنقدر به خود بی اعتماد بود که فکر میکرد که نشان دادن قدرت بدنی مرد و نشان دادن خشونت فیزیکی و جسمی در مقابل زنان میتونه دلیلی بر بالاتر بودن جایگاه مرد نسبت به زن باشه، به خام خاطرمردان را توصیه و تشویق کرد تا زنان را کتک بزنند. مساوی بودن ارزش زن و مرد در اسلام وجود خارجی ندارد.
عمر از محمد نقل میکنه: هیج مردی لازم نیست به خاطر کتک زدن همسرش محاکمه بشه. Al Hadis, Boek 1, p 215
این حدیث به این خاطر گفته شده که زنی پیش محمد رفت و از شوهرش شکایت کرد که وقتی نماز میخواند، شوهرش او را کتک میزند. محمد به او توصیه کرد که وقت نمازت را عوض کن یا نمازهایت را کوتاه تر بخوان تا شوهرت بتونه به کتک زدن تو ادامه بده.
آیا این پایان کار بود یا اینکه محمد در پایمال کردن و کوبیدن زن از این هم فراتر رفت؟ اگر جنین سوالی را از خود میکنید، هنوز براتون سورپرایز تعجب انگیز بیشتری از ماهیت واقعی محمد دارم. ایشان اجازه داد تا عمل غیر انسانی ختنه زنان انجام بگیره، در حالی که راحت با یک جمله میتونست به این عمل کثیف و جنایات آمیز پایان بده. در این نوع ختنه ﮁوﮁوله زن بریده میشه، و حاصل عمل این است که یک زن هیجوقت نمیتونه در سکس به اوج شهوت برسه و ارضاء جنسی کامل بشه و این کار از نظر انسانی یک جنایات وحشیانه است در حق یک زن. بعد از بریدن ﮁوﮁوله زن، سوراخ ورودی آلت زن با نخ و سوزان دوخته میشه و فقط یک سوراخ کوجک به اندازه سر یک جوب کبریت را باز میذارن که بتونه ادرار کنه. و این دهانه دوخته شده آلت زن در شب اول عروسی به صورت وحشتناکی پاره میشه، در حالی که آلت تناسلی زن رشد کرده و بزرگتر شده و نخ بخیه عمیقا در درون گوشت جا گرفته و جزئی از گوشت شده. نمیدونم میتونید مجسم کنید که وقتی این گوشت در اثر فشار آلت مرد پاره میشه، ان زن بدبخت جه قدر درد را باید تحمل کند. فکر نکنید که این کار فقط در آفریقا انجام میشه. در ایران، یمن، پاکستان، سوریه، مصر و بسیاری از کشور های اسلامی این جنایات ضد بشری انجام میشه. حالا در بعضی کشورها کمتر انجام میشه و در بعضی کشورها بیشتر. من خودم در حصیر اباد اهواز جستجو کردم و زنان زیادی را ختنه شده یافتم. در جنوب ایران این کار به صورت عادی انجام میشه. در ایران اکثرا فقط جوجوله بریده میشه و دهانه آلت دوخته نمیشه. به همان خاطر در سفرهایم به آفریقا به یک زن و یک دختر مبلغ ۱۲۰ دلار دادم تا فقط بتونم آلت تناسلی شان را با جشم خود ببینم و از نزدیک مطالعه کنم. باور کنید یک هفته حالم بد بود. گرامیان، وقتی جای این بخیه ها پاره میشه، آلت زن مثل یک تیکه گوشت پاره پاره شده جنان زشت میشه که آدم حالش به هم میخوره نگاهش کنه، جه برسه به همخوابگی. وقتی ان دو زن را مورد مطالعه قرار میدادم و با دست آلت آنها را وارسی میکردم، از آنها پرسیدم که جه احساسی دارند، گفتند که مثل این است که از نظر بدنی ناقص هستیم. این حرف را با جشمعانی مملو از اشگ میزدند. بانوان گرامی مرا ببخشند که مجبورم بعضی کلمات را استفاده کنم تا بتونم منظورم را بدرستی برسونم. این جنایات را فقط میشه در ادیان سامی پیدا کرد.
محمد گفت: ختنه برای مردان باید انجام بگیرد، و ختنه زنان اجبار نیست، ولی میتونن تصمیم به انجام آن بگیرند. Al Hadis, Boek 1, p 738
به اندازه کافی جوانب منفی اسلام دیدیم، اجازه بدید که یک نگاهی به جوانب مثبت اسلام بیاندازیم. محمد گفته که مرد برای ازدواج با زن کادویی به زن بدهد که امروزه مردان جواهرات میدن. جیزی که مسلمانان ان را نشانه رحمت و لطافت اسلام نسبت به زن میشمارند و در کوی و برزن بر طبل میکوبند. ولی اشتباه نکنید. حدیث بعدی را با دقت بخونید:
عقبه بن عامر از قول محمد نقل میکنه: دلیل اینکه در ازدواج مرد باید کادوی زن را بده این است که شکر الله را به جا آورد از اینکه الله اجازه داده مرد بتونه از آلت تناسلی زن به صورت قانونی استفاده کنه. به زبان عامیانه خودمان بتونه زن را(نکاح=انکح) بکاید. Al Hadis, Boek 2, p 657
از نظر محمد یک مرد باید برای استفاده از آلت یک زن به آن زن جیزی بپردازه. معنی این کار این است که مرد با زن خود مثل یک فاحشه رفتار کنه قبل از اینکه بتونه قانونا از بدن آن زن استفاده جنسی کنه. این بدان معنی است که قانون ازدواج در اسلام به این خاطر پایه ریزی شده تا به مرد سکس مشروع عطا کند و رضایت و را جالب کند، بقیه جیزها مهم نیستند.
کمی صبر کنید! آیا اسلام فاحشگی را ممنوع نکرده؟ صد در صد، در حدیث بعدی به این مسله اشاره شده:
فروختن گربه، سگ (به غیر از سگ کاری) و اجاره دادن فاحشه حرام است. Sahih Muslim Hadith, hoofdstuk 619
این حدیث با ادعای ما مبنی بر فاحشه شمردن همسر از طرف مرد در تضاد است. اما قرآن مملو از این نوع تضاد ها است. اما ما از بد قضاوت کردن پرهیز کرده و این مسله را بیشتر باز خواهیم کرد
بر میگردیم به مسله کادو دادن مرد به همسرش در هنگام ازدواج. محمد کسی نبود که اجازه بده مردم راجه به حرف هایش سفته سازی کرده و تفسیر کنند. ایشان بایستی توضیح میداد که منظورش از کادو دادن به همسر جه بوده و این کار را در کتاب ال حدیث کتاب دوم صفحه ۶۵۹ انجام داده. ایشان گفتند: یک مشت جو یا خرما کافی خواهد بود
این حدیث نشان میده که زن در اسلام نه تنها مثل یک فاحشه دیده میشه، بلکه فاحشه ای که ارزشش بیشتر از یک مشت جو یا خرما نیست.
ابو حریره از محمد نقل میکنه: هیج زنی حق ندارد زنی را به عقد کسی در بیاورد، همجنین حق ندارد خود را به عقد کسی در بیاورد. هر کس این کار را انجام دهد، مرتکب زنای محصنه شده.
در اینجا محمد حق طبیعی زن را از انتخاب همسر آینده خود سلب کرده. این حق زن به مرد داده شده. معنی این کار این است که یک زن بیوه نمیتونه در مورد ازدواج دختر خود تصمیم نهایی را بگیره و این کار باید توسط برادر عروس یا فامیل مرد انجام بگیره.
مثل اینکه مردان آزادی کافی نداشته اند تا زندگی زنان را تحت کنترل خود بگیرند که محمد در اینجا اختیارات مردان را بیشتر کرده.
در جریان یکی از جنگ های اسلامی شمشیر زنان محمد با نا امیدی پیش محمد آمدند. در حدیث بعدی بیشتر توضیح داده. ما در کنار محمد میجنگیدیم و زنانمان همراه ما نبودند. از شدت فشار شهوت با کنایه از محمد پرسیدیم: آیا ما باید خود را اخته کنیم از بی زنی؟ محمد اجازه داد که ازدواج موقت کنیم. و ما هم همگی با یک زن ازدواج موقت کردیم که غالبا سه هفته بود. با ان زن هم کادویی دادیم که عبارت بود از یک مشت گرد و خاک.
در اینجا محمد به مسلمانان خیلی روشن میگه که فاحشه هایی که آنها با یک مشت خرما خریده بودند و در ان موقه آنجا حضور نداشتند را فراموش کنند واز یک قربانی و فاحشه جدید با قیمتی ارزانتر لذت ببرند. بخشش الله نسبت به مردان تعجب آور است.
در کشور های متمدن این کار تجاوز جنسی شمرده شده و مجازات دارد. ولی آخوند ها با توصل به سوره المائدة آیه 87 این کار را مجاز میدانند. به خاطر همین هنوز مسلمانانی هستند که این کار را انجام میدهند.
اي کساني که ايمان آورده ايد ، چيزهاي پاکيزه اي را که خدا بر شما حلال کرده است حرام مکنيد و از حد در مگذريد که خدا تجاوز کنندگان از حد را دوست ندارد سوره المائدة آیه 87
شهوت محمد جنان زیاد بود که وقتی که پای یک زن در میان بود، حتی آیه های قرآنی که خود به مردم داده بود را فراموش میکرد که به آنها عمل کند. ایشان وقت نداشت که ان آیه ها را دست کم اصلاح کنه. یک نمونه ازدواج ایشان با صفیه یهودی بود. بعد از آنکه محمد پدر و شوهر صفیه را کشته بود، نمیتونست صبر کنه برای اجرای روش اسلامی مثل کادو دادن، خواستگاری و جشن ازدواج. حتی محمد قانون خود را هم زیر پا گذاشت و صبر نکرد تا زمان عده ان زن بگذره. محمد صفیه را به عقد خود در آورد و با او نزدیکی کرد در روی ریگ های بیابان مملو از خون خشک شده گشته شدگان از جمله خون پدر خود صفیه. این کار تجاوز جنسی است، ولی برای محمد این کار یک ازدواج زیبا و لذت بخش، تایید شده از طرف الله مهربان بود.
جقدر زننده است که قرآن و حدیث را بخوانیم و درک ظالمانه و غیر انسانی محمد از زن را ببنینم.
عبد رحمان بسلام از قول محمد نقل میکنه: تو باید با دختر باکره ازدواج کنی، به خاطر اینکه آنها دوست داشتنی، قابل بارداری و خیلی قانع هستند. Al Hadis, Boek 2, p 638
این حرف محمد روشن است و احتیاجی به تفسیر ندارد. لیست جنایات محمد هنوز ادامه دارد. به عنوان مثال یک مرد فقط با سه بار تکرار کلمه طلاق میتونه زن خود را طلاق دهد. زن جنین اختیاری را ندارد. مرد میتونه تا جهار تا زن عقدی بگیره، ولی این حق از زن گرفته شده. مرد میتونه در غیاب همسرش با همجنس خود، خودش را ارضاء کنه، و این کار تشویق شده توسط قرآن که گفته در بهشت پسرانی زیبا رو به مردان مومن عطا خواهد شد. ولی یک اشتباه، از هر نوعش توسط زن با مرگ جواب داده میشه. شاید اینجا بعضی ها بگویند که در اسلام هیج امیدی برای زنان وجود نمیماند. ولی اشتباه نکنید. الله اجازه داده تا زنان هم وارد بهشت الله که بی شباهت به یک جزیره مملو از سکس است شوند و جز یکی از هفتاد و دو فاحشه مرد مومن در آیند و انتظار بکشند که وقتی مرد مومن بهشتی از حوری ها خسته شد شاید او را به اتاق خواب خود خواهد طلبد. ولی سوال این است که آیا وارد شدن زنان به بهشت به همین راحتی است؟ برای این کار ان زن باید تمام عمرش آماده باشه تا هر وقت و هر جا که شوهر خواست، شهوت او را ارضاء کند. با این کار زن یک بلیت به بهشت مملو از شهوت جنسی الله دریافت خواهد کرد. این که کار راحتی است. جون لازم نیست که ان زن باهوش باشد یا شخصیت آنجنانی یا حتی کار های خوب در راه خدا مثل جنگیدن و گردن زدن کافران را انجام دهد. فقط مثل یک برده جنسی از شوهر خود تماما اطاعت کنه و بدن خود را در اختیار او بگذاره. اگر این کار را بکنه، میتونه وارد بهشت بشه و شاهد شهوترانی شوهر خود با ۷۲ حوری و ۲۸ پسر بجه خوشگل وتپل مپل باشه. به این ترتیب رویای زنان مسلمان به به واقعیت خواهد پیوست. جای تعجب نیست که زنان محمد به خاطر نوبت همبستری شان هر شب با گفگیر و ملاقه به جان هم میافتادند یک دست کتک کاری حسابی با هم میکردند. در حدیث بعدی دلیل این کار را میتونیم بفهمیم.
امه سلمه از قول محمد نقل میکنه: زنی که میمیره در حالی که شوهرش از و خوشنود است. این کار در حدیث بعدی بیشتر روشن میشه.
تل بن علی از محمد نقل میکنه: اگر مردی زنش را برای سکس صدا کنه، ان زن باید بدن خود را در اختیار و قرار دهد، حتی اگر زن در حال نانپزی در تنور است
Al Hadis, Boek 1, p 211
علی از قول محمد نقل میکنه: در بهشت یک بازار است که در ان جیزی خرید و فروش نمیشه. اما مردان و زنان در ان بازار هستند که اگر مردی از زیبا رویی خوشش بیاید، میتونه با ان زیبا رو سکس کنه.
عدالت اسلام را ببینید، آیا زنان هم حق دارند ۷۲ مرد باکره و ۲۸ دختر بجه دریافت کنند؟ آیا زنان حق ندارند از عدالت الله به صورت مساوی بهره مند شوند؟
خودتون میتونید تصور کنید که مرد مسلمانی که با زن مسلمان را اینطور رفتار میکنند، جطور با زنان غیر مسلمان رفتار خواهند کرد.
عایشه نقل میکنه که وقتی محمد برای آخری بار بیمار شد، از خود میپرسید، فردا پیش کدام یک از همسرانم خواهم بود. محمد در ان حال بیماری امیدوار بود که پیش من باشد. زنان دیگر محمد این اجازه را دادند تا من به جای نوبت آنها پیش محمد بمانم و من پیش او بودم تا روزی که جشم از این جهان بست. Al Hadis, Boek 2, p 682-683
تصور کنید یک پیر مرد مقدس فرستاده الله که در آغوش همسر ۱۷ ساله اش در حال مرگ است، هنوز خیال بافی میکنه که روز بعد با کدام یک از همسرانش سکس خواهد
داشت. جه پیامبر بزرگی بود این مرد. محمد انقدر از خرد و هوش زنان میترسید که در حدیث بعدی به مردان مسلمان گفت: الحدیث کتاب 1 صفحه 586 یک مرد حق ندارد بین دو زن راه برود. با این همه متأسفانه بسیاری از زنان مبلغان و مدافعان اسلام هستند. این پست را گذاشتم تا شاید زنان کشورم به اشتباه خود پی ببرنند. ایمان یعنی صبر نکردن برای اثبات جیزی
منبع این مطلب در آدرس زیر است
http://www.flex.com/~jai/satyamevajayate /libido.html
امیدوارم که ایرانیان روزی به پا خیزند و این زنجیر بردگی اسلام را از دست و پای خود باز کنند
made by dl660k
(persianatheism) at youtube
Dan Bahrami at Face book
ابو سعید ال خودری از قول محمد نقل میکنه: آیا شهادت یک زن نصف شهادت یک مرد نیست؟ زنان گفتند: بله. محمد گفت: این به خاطر این است که زنان ناقص العقل هستند.Al Hadis, Boek 2, p 692
ابو سیرما به ابو سعید الخدری گفت: آیا در باره بیرون کشیدن آلت تناسلی خود از آلت تناسلی زن در هنگام ارضا جنسی (بیرون آمدن آب منی) جیزی از محمد رسول الله شنیده ای؟ ابو سعید گفت: بله، و اضافه کرد: ما با رسول الله در حمله به بیل موستلیق تعدادی زن زیبای عرب را به اسیری گرفتیم و جون از زنان خود دور بودیم و از فقدان سکس با آنها رنج میبردیم، میل داشتیم که با آن اسیران زن سکس کنیم. پس تصمیم به این کار گرفتیم با این شرط که آب منی خود را در درون آلت تناسلی آنها نریزیم. اما فکر کردیم که ما که این کار را میکنیم در حالی که رسول الله با ماست، جرا از او سؤال نکنیم؟ پس از رسول الله پرسیدیم و او گفت: لازم هم نیست که موقع خارج شدن آب معنی آلت خود را بیرون بکشید، جون خدا از قبل تصمیم گرفته که جه کسی به دنیا خواهد آمد و جه کسی به دنیا نخواهد آمد.
Sahih Muslim, Book 8: The Book of Marriage (Kitab Al-Nikah) Number 3371:
یک جمعی که محمد حضور داشت حرف از آمدن آب منی مرد بیرون از آلت تناسلی زن پیش آمد، محمد پرسیده جرا این کار را میکنید؟ آنها گفته اند: مردی است که همسرش باید به نوزاد تازه متولد شده شیر بدهد و آن مرد هنوز نمیخواد بجه دیگری درست کنه. مرد دیگری هم است که با گنیز خود رابطه جنسی داره و دوست نداره که از آن گنیز صاحب بجه بشه. محمد گفته: این کار عیبی ندارد، ولی کسی که باید به دنیا بیاد، قبلا از طرف خدا تعیین شده.
Sahih Muslim, Book 008, Number 3371:
یک جمعی که محمد حضور داشت حرف از آمدن آب منی مرد بیرون از آلت تناسلی زن پیش آمد، محمد پرسیده جرا این کار را میکنید؟ آنها گفته اند: مردی است که همسرش باید به نوزاد تازه متولد شده شیر بدهد و آن مرد هنوز نمیخواد بجه دیگری درست کنه. مرد دیگری هم است که با گنیز خود رابطه جنسی داره و دوست نداره که از آن گنیز صاحب بجه بشه و آن گنیز (ام ولد) بشه. محمد گفته: این کار عیبی ندارد، ولی کسی که باید به دنیا بیاد، قبلا از طرف خدا تعیین شده.
راجع به (ام ولد) در حدیث بالا باید توضیح بدم که این قانون برده داری اسلامی است: در مذهب سنی اگر یک گنیز از یک صاحب خود بجه دار بشه، درجه اجتماعی او از گنیز به جیزی ما بین گنیز و زن آزاد ارتقا پیدا میکنه و صاحب او دیگر حق فروختن آن گنیز را نخواهد داشت و به محض مردن صاحبش آزاد خواهد شد. این درجه معروف است به (ام ولد) که معنی این کلمه به فارسی مادر بجه است. در مذهب شیعه آن زن به شرطی آزاد خواهد شد که بجه او هنوز زنده باشد و قیمت آن گنیز از ارث بجه کم خواهد شد.
Sahih Muslim, Book 008, Number 3377:
در جنگ حنیان مسلمانان محمد سپاهی را به اوتاس میفرسته و سپاه مسلمانان در آن جنگ پیروز میشن و اسیران جنگی میگیرند. سپاهیان محمد از اینکه به گنیزان به اسارت در آمده تجاوز کنند، خودداری میکردند. جون آن گنیزان متأهل بوده و شوهرانشان همراه آنان بودند. محمد آیه نازل کرد که: و نيز زنان شوهر دار بر شما حرام شده اند ، مگر آنها که به تصرف شما، درآمده باشند. سوره النساء آیه 24 .در کنار این آیه محمد فقط این شرط را گذاشت که بایستی صبر میکردند زمان قاعدگی آن گنیزان به سر بیاد.
Sahih Muslim, Book 008, Number 3432:
محمد گفته که اگر زنی شبی بدن خود را در اختیار شوهر خود قرار نده. تمام آن شب فرشتهها آن زن را لعنت میکنند تا موقعی که آن زن به رختخواب شوهرش برگرده.
Sahih Muslim, Book 008, Number 3366:
address of Hadith: http://www.usc.edu/schools/college/crcc/
مردی به نام بصره با دختر باکره با حجابی ازدواج کرد. اولین بار که با او سکس کرد، فهمید که حامله است. از محمد سؤال کرد که باید جکار بکنه. محمد جواب داد: آلت تناسلی آن زن بر تو حلال است. آن بجه برده تو خواهد شد. وقتی بجه به دنیا آمد آن زن را شلاق بزن و سخت تنبیهاش کن.
Sunan Abu-Dawud, Book 11 Marriage (Kitab Al-Nikah):
محمد گفت: وقتی مردی ازدواج میکنه یا گنیزی را از بازار میخره باید بگه: خدایا این زن را صالح کن و از شرارت احتمالی این زن به تو پناه میبرم. اگر کسی هم خواست شتر بخرد، سوارش بشه و همین حرفها را تکرار کنه.
Sunan Abu-Dawud, Book 11, 2155:
address of Hadith: http://www.usc.edu/schools/college/crcc/
محمد به گروهی از زنان گفت: بیشتر شما به جهنم خواهید رفت. زنان پرسیدند جرا؟ محمد گفت: شما خیلی نق میزنید و از شوهرانتان ناسپاس هستید. بعد محمد گفت: شما ناقص العقل هستید. زنان پرسیدند جطور؟ محمد گفت: آیا نه این است که شهادت شما نصف شهادت مرد ارزش دارد؟ این از این است که عقل شما کم است.
Al Hadis, Boek 3, p 137
ابن مسعود گفت که از محمد شنیده: زن درست مثل یک الت تناسلی متحرک است وقتی بیرون از خانه راه میره، شیطان با جشمهای شهوت آلود به او نگاه میکنه.
Al Hadis, Boek 2, p 692
این حدیث این را نشان میده که در نظر محمد زنان فقط آلت تناسلی متحرکی بودند برای استفاده جنسی مردان. جای تعجب نیست که دستور داد زنان از سر تا به نوک انگشتان باید خود را در جادر بپوشانند. جون خودش احتیاج داشت که به این وسلیه شهوات جنسی خود را بتونه تحت کنترل داشته بگیره. به همین خاطر در سوره نسا آیه ۳۴ به زنان دستور میده که در غیبت شوهرانشان حفاظت کنند (حافظات للغيب بما حفظ اللّه) از جیزی که الله میخواد آنها از آن حفاظت کنند. این آیه دستور میده که زنان باید از آلت تناسلی خود به خاطر شوهرانشان حفاظت کنند. همجنین این آیه پست بودن جایگاه زن در نظر محمد را نشان میده. در نظر محمد زنان جیزی بیشتر از یک شی جنسی و آلت تناسلی متحرکی برای ارضا شهوات مرد نبوده اند. در هیج جای قرآن نیامده که مرد باید به خاطر همسرانشان از آلت تناسلی خود محافظت کنند یا در غیبت زنانشان از سکس جشم پوشی کنند. یک مرد میتونه حتی در غیاب همسرش با مرد دیگری سکس کنه تا تا موقعی که همسرش به خانه برگرده. این کار مرد در سوره نسا آیه ۱۶ حمایت میشه.
سوره النساء آیه 16: مردانی که با هم سکس میکنند را بيازاريد و چون توبه کنند وبه صلاح آيند از آزارشان دست برداريد زيرا خدا توبه پذير و مهربان است.
این در حالی است که در سوره نسا آیه ۱۵ زنی که فقط با حرف جهار شاهد متهم به سکس با غیر از شوهر خود میشه را باید در خانه محبوس کرد تا موقعی که بمیرند. در حالی که اگر جهار نفر که بدخواه همسر کسی باشند، میتونن جنین نقشهای بریزند و زن بدبختی را به این کار متهم کنند. همانطور که میبینید در اسلام هر گونه اکتشاف و کنجکاوی جنسی برای زنان با مرگ جواب داده میشه. در حالی که انحراف مردان توسط الله مهربان قابل بخشش است. جنین عدالتی را تنها در کتابهای مقدسی مثل قرآن میشه پیدا کرد.
در سوره نسا آیه ۳۴ دستور میده از زنی که فقط از نافرمانیشان بیم دارید و قانونا هنوز عمل خلافی انجام نداده اند را نصیحت کنید اندرز دهید و رابطه جنسی خود را قطع کنید و کتک بزنیدشان. اینجا دقت کنید که مردی که اقتصاد خانواده در اختیار اوست. همجنین طبق شریعت اسلام حق داشتن ۴ زن عقدی و بی نهایت گنیز را دارد و بدون اجازه آن گنیزان حق تجاوز جنسی به آنها را هم دارد، از قطع شدن رابطه جنسی او با آن همسر مشخص زیانی نخواهد دید. و این زن بدبخت است که با دیدن سکس شوهر خود با زنان قانونی دیگرش رنج خواهد برد و از نظر روحی و روانی در خود خواهد شکست. مثل ماشینی که جهار تا جرخ داره و تعدادی لاستیک زاپاس در صندوق عقب. این ماشین با پنجر شدن یک جرخ هم میتونه حرکت کنه. در اینجا شاید بعضی بگویند که مسله گنیز امروزه دیگر منتفی شده. ولی ما در باره قانونی صحبت میکنیم که الله برای همه زمانها و مکانها گذاشته و قابل تغییر نیست. راجع به عدالت خدایی صحبت میکنیم که خود را عادل و حکیم میخواند و دینش را بدون نقصان میداند.
همجنین محمد آنقدر به خود بی اعتماد بود که فکر میکرد که نشان دادن قدرت بدنی مرد و نشان دادن خشونت فیزیکی و جسمی در مقابل زنان میتونه دلیلی بر بالاتر بودن جایگاه مرد نسبت به زن باشه، به خام خاطرمردان را توصیه و تشویق کرد تا زنان را کتک بزنند. مساوی بودن ارزش زن و مرد در اسلام وجود خارجی ندارد.
عمر از محمد نقل میکنه: هیج مردی لازم نیست به خاطر کتک زدن همسرش محاکمه بشه. Al Hadis, Boek 1, p 215
این حدیث به این خاطر گفته شده که زنی پیش محمد رفت و از شوهرش شکایت کرد که وقتی نماز میخواند، شوهرش او را کتک میزند. محمد به او توصیه کرد که وقت نمازت را عوض کن یا نمازهایت را کوتاه تر بخوان تا شوهرت بتونه به کتک زدن تو ادامه بده.
آیا این پایان کار بود یا اینکه محمد در پایمال کردن و کوبیدن زن از این هم فراتر رفت؟ اگر جنین سوالی را از خود میکنید، هنوز براتون سورپرایز تعجب انگیز بیشتری از ماهیت واقعی محمد دارم. ایشان اجازه داد تا عمل غیر انسانی ختنه زنان انجام بگیره، در حالی که راحت با یک جمله میتونست به این عمل کثیف و جنایات آمیز پایان بده. در این نوع ختنه ﮁوﮁوله زن بریده میشه، و حاصل عمل این است که یک زن هیجوقت نمیتونه در سکس به اوج شهوت برسه و ارضاء جنسی کامل بشه و این کار از نظر انسانی یک جنایات وحشیانه است در حق یک زن. بعد از بریدن ﮁوﮁوله زن، سوراخ ورودی آلت زن با نخ و سوزان دوخته میشه و فقط یک سوراخ کوجک به اندازه سر یک جوب کبریت را باز میذارن که بتونه ادرار کنه. و این دهانه دوخته شده آلت زن در شب اول عروسی به صورت وحشتناکی پاره میشه، در حالی که آلت تناسلی زن رشد کرده و بزرگتر شده و نخ بخیه عمیقا در درون گوشت جا گرفته و جزئی از گوشت شده. نمیدونم میتونید مجسم کنید که وقتی این گوشت در اثر فشار آلت مرد پاره میشه، ان زن بدبخت جه قدر درد را باید تحمل کند. فکر نکنید که این کار فقط در آفریقا انجام میشه. در ایران، یمن، پاکستان، سوریه، مصر و بسیاری از کشور های اسلامی این جنایات ضد بشری انجام میشه. حالا در بعضی کشورها کمتر انجام میشه و در بعضی کشورها بیشتر. من خودم در حصیر اباد اهواز جستجو کردم و زنان زیادی را ختنه شده یافتم. در جنوب ایران این کار به صورت عادی انجام میشه. در ایران اکثرا فقط جوجوله بریده میشه و دهانه آلت دوخته نمیشه. به همان خاطر در سفرهایم به آفریقا به یک زن و یک دختر مبلغ ۱۲۰ دلار دادم تا فقط بتونم آلت تناسلی شان را با جشم خود ببینم و از نزدیک مطالعه کنم. باور کنید یک هفته حالم بد بود. گرامیان، وقتی جای این بخیه ها پاره میشه، آلت زن مثل یک تیکه گوشت پاره پاره شده جنان زشت میشه که آدم حالش به هم میخوره نگاهش کنه، جه برسه به همخوابگی. وقتی ان دو زن را مورد مطالعه قرار میدادم و با دست آلت آنها را وارسی میکردم، از آنها پرسیدم که جه احساسی دارند، گفتند که مثل این است که از نظر بدنی ناقص هستیم. این حرف را با جشمعانی مملو از اشگ میزدند. بانوان گرامی مرا ببخشند که مجبورم بعضی کلمات را استفاده کنم تا بتونم منظورم را بدرستی برسونم. این جنایات را فقط میشه در ادیان سامی پیدا کرد.
محمد گفت: ختنه برای مردان باید انجام بگیرد، و ختنه زنان اجبار نیست، ولی میتونن تصمیم به انجام آن بگیرند. Al Hadis, Boek 1, p 738
به اندازه کافی جوانب منفی اسلام دیدیم، اجازه بدید که یک نگاهی به جوانب مثبت اسلام بیاندازیم. محمد گفته که مرد برای ازدواج با زن کادویی به زن بدهد که امروزه مردان جواهرات میدن. جیزی که مسلمانان ان را نشانه رحمت و لطافت اسلام نسبت به زن میشمارند و در کوی و برزن بر طبل میکوبند. ولی اشتباه نکنید. حدیث بعدی را با دقت بخونید:
عقبه بن عامر از قول محمد نقل میکنه: دلیل اینکه در ازدواج مرد باید کادوی زن را بده این است که شکر الله را به جا آورد از اینکه الله اجازه داده مرد بتونه از آلت تناسلی زن به صورت قانونی استفاده کنه. به زبان عامیانه خودمان بتونه زن را(نکاح=انکح) بکاید. Al Hadis, Boek 2, p 657
از نظر محمد یک مرد باید برای استفاده از آلت یک زن به آن زن جیزی بپردازه. معنی این کار این است که مرد با زن خود مثل یک فاحشه رفتار کنه قبل از اینکه بتونه قانونا از بدن آن زن استفاده جنسی کنه. این بدان معنی است که قانون ازدواج در اسلام به این خاطر پایه ریزی شده تا به مرد سکس مشروع عطا کند و رضایت و را جالب کند، بقیه جیزها مهم نیستند.
کمی صبر کنید! آیا اسلام فاحشگی را ممنوع نکرده؟ صد در صد، در حدیث بعدی به این مسله اشاره شده:
فروختن گربه، سگ (به غیر از سگ کاری) و اجاره دادن فاحشه حرام است. Sahih Muslim Hadith, hoofdstuk 619
این حدیث با ادعای ما مبنی بر فاحشه شمردن همسر از طرف مرد در تضاد است. اما قرآن مملو از این نوع تضاد ها است. اما ما از بد قضاوت کردن پرهیز کرده و این مسله را بیشتر باز خواهیم کرد
بر میگردیم به مسله کادو دادن مرد به همسرش در هنگام ازدواج. محمد کسی نبود که اجازه بده مردم راجه به حرف هایش سفته سازی کرده و تفسیر کنند. ایشان بایستی توضیح میداد که منظورش از کادو دادن به همسر جه بوده و این کار را در کتاب ال حدیث کتاب دوم صفحه ۶۵۹ انجام داده. ایشان گفتند: یک مشت جو یا خرما کافی خواهد بود
این حدیث نشان میده که زن در اسلام نه تنها مثل یک فاحشه دیده میشه، بلکه فاحشه ای که ارزشش بیشتر از یک مشت جو یا خرما نیست.
ابو حریره از محمد نقل میکنه: هیج زنی حق ندارد زنی را به عقد کسی در بیاورد، همجنین حق ندارد خود را به عقد کسی در بیاورد. هر کس این کار را انجام دهد، مرتکب زنای محصنه شده.
در اینجا محمد حق طبیعی زن را از انتخاب همسر آینده خود سلب کرده. این حق زن به مرد داده شده. معنی این کار این است که یک زن بیوه نمیتونه در مورد ازدواج دختر خود تصمیم نهایی را بگیره و این کار باید توسط برادر عروس یا فامیل مرد انجام بگیره.
مثل اینکه مردان آزادی کافی نداشته اند تا زندگی زنان را تحت کنترل خود بگیرند که محمد در اینجا اختیارات مردان را بیشتر کرده.
در جریان یکی از جنگ های اسلامی شمشیر زنان محمد با نا امیدی پیش محمد آمدند. در حدیث بعدی بیشتر توضیح داده. ما در کنار محمد میجنگیدیم و زنانمان همراه ما نبودند. از شدت فشار شهوت با کنایه از محمد پرسیدیم: آیا ما باید خود را اخته کنیم از بی زنی؟ محمد اجازه داد که ازدواج موقت کنیم. و ما هم همگی با یک زن ازدواج موقت کردیم که غالبا سه هفته بود. با ان زن هم کادویی دادیم که عبارت بود از یک مشت گرد و خاک.
در اینجا محمد به مسلمانان خیلی روشن میگه که فاحشه هایی که آنها با یک مشت خرما خریده بودند و در ان موقه آنجا حضور نداشتند را فراموش کنند واز یک قربانی و فاحشه جدید با قیمتی ارزانتر لذت ببرند. بخشش الله نسبت به مردان تعجب آور است.
در کشور های متمدن این کار تجاوز جنسی شمرده شده و مجازات دارد. ولی آخوند ها با توصل به سوره المائدة آیه 87 این کار را مجاز میدانند. به خاطر همین هنوز مسلمانانی هستند که این کار را انجام میدهند.
اي کساني که ايمان آورده ايد ، چيزهاي پاکيزه اي را که خدا بر شما حلال کرده است حرام مکنيد و از حد در مگذريد که خدا تجاوز کنندگان از حد را دوست ندارد سوره المائدة آیه 87
شهوت محمد جنان زیاد بود که وقتی که پای یک زن در میان بود، حتی آیه های قرآنی که خود به مردم داده بود را فراموش میکرد که به آنها عمل کند. ایشان وقت نداشت که ان آیه ها را دست کم اصلاح کنه. یک نمونه ازدواج ایشان با صفیه یهودی بود. بعد از آنکه محمد پدر و شوهر صفیه را کشته بود، نمیتونست صبر کنه برای اجرای روش اسلامی مثل کادو دادن، خواستگاری و جشن ازدواج. حتی محمد قانون خود را هم زیر پا گذاشت و صبر نکرد تا زمان عده ان زن بگذره. محمد صفیه را به عقد خود در آورد و با او نزدیکی کرد در روی ریگ های بیابان مملو از خون خشک شده گشته شدگان از جمله خون پدر خود صفیه. این کار تجاوز جنسی است، ولی برای محمد این کار یک ازدواج زیبا و لذت بخش، تایید شده از طرف الله مهربان بود.
جقدر زننده است که قرآن و حدیث را بخوانیم و درک ظالمانه و غیر انسانی محمد از زن را ببنینم.
عبد رحمان بسلام از قول محمد نقل میکنه: تو باید با دختر باکره ازدواج کنی، به خاطر اینکه آنها دوست داشتنی، قابل بارداری و خیلی قانع هستند. Al Hadis, Boek 2, p 638
این حرف محمد روشن است و احتیاجی به تفسیر ندارد. لیست جنایات محمد هنوز ادامه دارد. به عنوان مثال یک مرد فقط با سه بار تکرار کلمه طلاق میتونه زن خود را طلاق دهد. زن جنین اختیاری را ندارد. مرد میتونه تا جهار تا زن عقدی بگیره، ولی این حق از زن گرفته شده. مرد میتونه در غیاب همسرش با همجنس خود، خودش را ارضاء کنه، و این کار تشویق شده توسط قرآن که گفته در بهشت پسرانی زیبا رو به مردان مومن عطا خواهد شد. ولی یک اشتباه، از هر نوعش توسط زن با مرگ جواب داده میشه. شاید اینجا بعضی ها بگویند که در اسلام هیج امیدی برای زنان وجود نمیماند. ولی اشتباه نکنید. الله اجازه داده تا زنان هم وارد بهشت الله که بی شباهت به یک جزیره مملو از سکس است شوند و جز یکی از هفتاد و دو فاحشه مرد مومن در آیند و انتظار بکشند که وقتی مرد مومن بهشتی از حوری ها خسته شد شاید او را به اتاق خواب خود خواهد طلبد. ولی سوال این است که آیا وارد شدن زنان به بهشت به همین راحتی است؟ برای این کار ان زن باید تمام عمرش آماده باشه تا هر وقت و هر جا که شوهر خواست، شهوت او را ارضاء کند. با این کار زن یک بلیت به بهشت مملو از شهوت جنسی الله دریافت خواهد کرد. این که کار راحتی است. جون لازم نیست که ان زن باهوش باشد یا شخصیت آنجنانی یا حتی کار های خوب در راه خدا مثل جنگیدن و گردن زدن کافران را انجام دهد. فقط مثل یک برده جنسی از شوهر خود تماما اطاعت کنه و بدن خود را در اختیار او بگذاره. اگر این کار را بکنه، میتونه وارد بهشت بشه و شاهد شهوترانی شوهر خود با ۷۲ حوری و ۲۸ پسر بجه خوشگل وتپل مپل باشه. به این ترتیب رویای زنان مسلمان به به واقعیت خواهد پیوست. جای تعجب نیست که زنان محمد به خاطر نوبت همبستری شان هر شب با گفگیر و ملاقه به جان هم میافتادند یک دست کتک کاری حسابی با هم میکردند. در حدیث بعدی دلیل این کار را میتونیم بفهمیم.
امه سلمه از قول محمد نقل میکنه: زنی که میمیره در حالی که شوهرش از و خوشنود است. این کار در حدیث بعدی بیشتر روشن میشه.
تل بن علی از محمد نقل میکنه: اگر مردی زنش را برای سکس صدا کنه، ان زن باید بدن خود را در اختیار و قرار دهد، حتی اگر زن در حال نانپزی در تنور است
Al Hadis, Boek 1, p 211
علی از قول محمد نقل میکنه: در بهشت یک بازار است که در ان جیزی خرید و فروش نمیشه. اما مردان و زنان در ان بازار هستند که اگر مردی از زیبا رویی خوشش بیاید، میتونه با ان زیبا رو سکس کنه.
عدالت اسلام را ببینید، آیا زنان هم حق دارند ۷۲ مرد باکره و ۲۸ دختر بجه دریافت کنند؟ آیا زنان حق ندارند از عدالت الله به صورت مساوی بهره مند شوند؟
خودتون میتونید تصور کنید که مرد مسلمانی که با زن مسلمان را اینطور رفتار میکنند، جطور با زنان غیر مسلمان رفتار خواهند کرد.
عایشه نقل میکنه که وقتی محمد برای آخری بار بیمار شد، از خود میپرسید، فردا پیش کدام یک از همسرانم خواهم بود. محمد در ان حال بیماری امیدوار بود که پیش من باشد. زنان دیگر محمد این اجازه را دادند تا من به جای نوبت آنها پیش محمد بمانم و من پیش او بودم تا روزی که جشم از این جهان بست. Al Hadis, Boek 2, p 682-683
تصور کنید یک پیر مرد مقدس فرستاده الله که در آغوش همسر ۱۷ ساله اش در حال مرگ است، هنوز خیال بافی میکنه که روز بعد با کدام یک از همسرانش سکس خواهد
داشت. جه پیامبر بزرگی بود این مرد. محمد انقدر از خرد و هوش زنان میترسید که در حدیث بعدی به مردان مسلمان گفت: الحدیث کتاب 1 صفحه 586 یک مرد حق ندارد بین دو زن راه برود. با این همه متأسفانه بسیاری از زنان مبلغان و مدافعان اسلام هستند. این پست را گذاشتم تا شاید زنان کشورم به اشتباه خود پی ببرنند. ایمان یعنی صبر نکردن برای اثبات جیزی
منبع این مطلب در آدرس زیر است
http://www.flex.com/~jai/satyamevajayate
امیدوارم که ایرانیان روزی به پا خیزند و این زنجیر بردگی اسلام را از دست و پای خود باز کنند
made by dl660k
(persianatheism) at youtube
Dan Bahrami at Face book
Friday, October 15, 2010
تمییز خوب و بد و مثال رانندگی مردم تهران
من ریشه اصلی بد بختیهای مردم ایران را در ناتوانی آنها در تمییز خوب و بد میدانم. علیرغم اینکه فرهنگ ایران باستان جهان را با تقسیم به خوب و بد ساده کرده بود، ایرانیان همیشه در حال به هم آمیختن این دو بوده اند. آیا اشعار حافظ، خیام و سعدی مفید هستند؟ آیا دریا دادور، گوگوش، مرضیه، مختاباد یا افتخاری خواننده های خوبی باید به حساب آیند؟ آیا علی شریعتی، سروش یا آل احمد تفکر روشنی داشتند؟ آیا خمینی قابل اطمینان بود؟
مردم ایران همه بد بختیهاشون رو گردن دیگران میگذاردند و هیچوقت مسولیت قبول نمیکنند. برای مثال رانندگی مردم تهران در زمان شاه و در بعد از انقلاب افتضاح بود چون کسی به کسی راه نمیداد. این تقصیر فرهنگ انگلیس و اسلام نبود، تقصیر فرهنگ بد ما بود که در بعضی از مخالفان حکومت و اسلام هم به بهترین وجه دیده میشه. من هم اصلا خود را استثنا نمیبینم چون "هیپو کریت" نیستم. ما همون فرهنگ رانندگی که چیزی نبود جز عدم احترام به همنوع و به قانون را در صحنه سیاسی و اجتماعی می بینیم. به همین خاطر یک مشت دزد بر ما حکومت میکنند. این تقصیر آخوند نیست، آخوند بر آمده از فرهنگ ایران است نه بر عکس. پس ببینیم ریشه درد از کجاست.
؛
Thursday, October 14, 2010
خزعلی بازداشت شد -
خزعلی به نظر آخوندیست در کت و شلوار. قیافه او را با عبا و ردا و امامه تصور کنید. البته بسیاری از آخوندها مخالف رژیم هستند. ولی در پایان، به نظر من همه این دعوا ها با رژیم بیهوده است چون رژیم قابل اصلاح نیست و فقط با زور خواهد رفت. زوری که مردم ایران ندارند. دزد و جانی را با کمک پلیس بیرون میکنند و مردم ایران بدون ارتش آمریکا یا اسرائیل قادر به کاری بنیانی نیستند. باید شعار "بام آیرن" را سر داد. شعاری که برای مردم ایران ثقیل است. ؛
Monday, October 11, 2010
ما سعی میکنیم کاری رو بکنیم که اروپایی ها بیش از ششصد سال پیش کردند و هنوز نمیتونیم بهش برسیم. این قطعه سیمرغ با این همه تبلیغات رو با اثر "ژاسکن د پرز" از قرن ۱۴ میلادی مقایسه کنید. کدوم زیباتر، تو در تو تر، آرام تر و به دورتر از ادا و اصول است؟
سیمرغ: خارج خوانی گروهی! این هم از هنر ما.
http://www.youtube.com/watch?v=LUAgAF4Khmg&feature=related
یا کار گیوم دو مشو، حدود ۱۳۵۰ میلادی
http://www.youtube.com/watch?v=0yi2MMtIimY
سیمرغ: خارج خوانی گروهی! این هم از هنر ما.
http://www.youtube.com/watch?v=LUAgAF4Khmg&feature=related
یا کار گیوم دو مشو، حدود ۱۳۵۰ میلادی
Search Results
Guillaume de Machaut- Puis qu'en oubli ...
2 min - Oct 17, 2009 - Uploaded by bubblykings
Guillaume de Machaut (1300-1377) was a French composer of the Ars Nova period in the 14th century. His music used very ...
youtube.com - Related videos
http://www.youtube.com/watch?v=0yi2MMtIimY
دلیل موفقیت اسلام >>فرهنگ رشوه جنسی به مردان
چیزی که در اسلام بسیار عجیب است اینه که مرد همیشه حرفش درسته و حتی یکبار کسی به حرف زن در برابر مرد توجه نمیکنه. از کجا معلوم در مورد دعوا جق با زن نباشه؟ خوب پیداست که از نظر اسلام، زن کالایی بیش نیست و نظر نداره. من فکر میکنم، یکی از دلایل موفقیت اسلام، رشوه جنسی (۴ زن) و حقوق برتری است که به مردها میده. حتی به یاد ...دارم، بعد از انقلاب ۵۷، با همه ناراحتی های مردم، بعضی مردها زن دوم میگرفتند و شاید بدشون هم نمی آمد.
One reason for the successful prevalence of Islam since its conception, is the sexual bribe (4 women, sex with prisoners) and all superior rights it provides to men. I remember even after the 1979 revolution, despite all the complaints from the public, some men would quietly take second wives and perhaps were not unhappy about that bonus in their lives. makes one sick. I, for one, am ashamed of having been born a Muslim man.
مرد ها اکثرا نمیدونند چقدر از نظر نیروی ماهیچه ای قوی تر از زنها هستند. در بعضی زوجها مرد ۱۰ برابر زن قدرت داره. اگر مردها واقعا این تفاوت رو میدونستند هیچ گاه دست روی زنها بلند نمیکردند. در کشور ما، آمریکا، دست بلند کردن بر روی هر زنی به اندازه کتک زدن یک بچه ۶ ماهه شرم آور به حساب میاد. خانم و آقای توی این عکس در یک ورزشگاه شاید وزنه هایی رو استفاده کنند که ۵ برابر با هم اختلاف داشته باشه.
؛
البته من از زور ماهیچه فقط صحبت کردم، قدرت فکر و اراده در انسانها بسیار با هم تفاوت داره. زنان ایران بهشون بسیار بیشتر ظلم شده و مجبور شدند مبارزه کنند. مردان و زنان ایران زور مبارزه با این رژیم را ندارند و باید از آمریکا و اسرائیل کمک بگیرند.
؛
؛
ویدیو دستور کتک زدن زنان برای مردان مسلمان
Sunday, October 10, 2010
تحول فکری ایرانیان و دیدگاه من
در چند سال گذشته، بسیاری از ایرانیان توانسته اند با مطالعه کتابهای بسیار مفیدی در مورد اسلام به این واقعیت پی ببرند که محمد بن عبدالله به دروغ ادعای پیامبری میکرد. عده زیادی از اینآن بعد از دیدن نتایج انقلاب و مطالعات زیاد در مورد وجود خدا نیز شک کرده اند و یا کاملا نسبت به عدم وجود خدا یقین پیدا کرده اند. برای خیلی از کسانی که به خدا اعتقاد دارند فراموش کردن خدا به منزله پدید آوردن یک خلا درونی است چون خدا برای آنان طناب یا لنگری است که بدون آن، این افراد احساس گمگ گشتگی و پوچی می کنند.
فرق من با دوستان از دین برگشته در این است که من امروز پس از بیست سال مطالعه و تفکر، نه تنها با خیال آسوده و بدون ترس، ایمانی به محمد و خدا ندارم بلکه پله ای پیشتر رفته، فرهنگ و تاریخ ایران را آنطور که در کتب پارسی معرفی می شود از ابتدا تا به امروز تحت سوال آورده ام. نفی فرهنگ به اصطلاح والای ایرانی و بزرگی های کوروش، خیام و حافظ همانقدر برای من مشکل بود که نفی محمد و خدا برای یک مسلمان. نفی ایران باستان به عنوان مهد هنر، تفکر و علم، مانند نفی خدا، برای بسیاری از ایرانیان احساس پوچی می آورد که قابل درک است. تحت سوال آوردن هر مسئله بنیانی ممکن است به سان تیشه بر ریشه به حساب آید ولی این ترس بخردانه نیست. امروز نفی این فرهنگ، به عنوان یک فرهنگ درخشان، در من هیچ ترس یا احساس پوچی بوجود نمی آورد و بیشتر موجب روشنی من در مورد مسائل ایران میگردد. اولا"، من احساس میکنم هنوز یک انسانم و قادر به انجام بسیار چیزها بدون نیاز به الله یا ایران باستان، دوما"، مرا متوجه اشکالاتی میکند که تا کنون متوجه آن نبودم (فرهنگ شکست در ایران) و در آخر، من از تاریخ میدانم که اروپاییها نیز در قرن ۱۴ میلادی متوجه پوچی خود شدند، از صفر شروع کردند و امروز به اینجا رسیده اند. پس جهت حرکت مهم تر از نقطه شروع است. مانند کسی که بسیار چاق بوده ولی تا کنون کسی این مطلب را به او نگفته و خود نیز همیشه تصویر غلطی از خود داشته است. پس شروع از صفر هیچ واهمه ای ندارد تا زمانی که جهت صحیح باشد. مردم ایران قرنهاست که در جا زده اند همانطور که اروپاییان قرنها در جا زدند. رسیدن به این دیدگاه در ابتدا برای من بسیار ناراحت کننده بود و موجب درد و نفی آن دیدگاه. ولی به مرور دست آورهای این نگاه روشن موجب موفقیت من در زنگی شد. یعنی اعتقاد راسخ به عقل و نه احساس، اطمینان به اینکه به حکم انسان بودن من میتوانم هر مشکلی را حل کنم و اینکه اگر مشکلی دارم به خاطر آنست که من با آن مواجه نشده ام. ء
برای رفع سوء تفاهم باید بگویم، من در ایرانیان اشکال ژنتیکی سراغ ندارم. شاید زمانی به طور علمی، تفاوتهای ژنتیکی بین ملل مختلف ثبت گردد، ولی این تفاوتها در برابر فاصله زیادی که بین تمام حیوانات و انسانها وجود دارد شاید بسیار اندک باشد، بدین معنا که همه انسانها از هر نژاد به خاطر برتری ذهنی بر حیوانات قادر به ساختن، یادگیری و بهبود وضع خود از روزی به روز دیگر میباشند. از آن گذشته برتری علمی، هنری و فلسفی ایرانیان و امپراتوری اسلام بر اروپاییها در قرون وسطی (قرون هشتم تا ۱۲ میلادی)، یعنی دوران طلایی فرهنگ اسلام، نشانگر این مهم است که ایرانیان قدرت و توان فکری و خلاقی بالایی را می توانند داشته باشند و جهل فرهنگی به طور قطع میتواند حتی اروپاییان را از پای در آورد پس ما دست کمی از دیگران شاید نداشته باشیم.
برای روشنی بیشتر باید بگویم، برتری مسلمانان در قرون وسطی، به خاطر اسلام محمدی نبود، چون اسلام محمدی اولا به خاطر ضد و نقیضهای آیین محمد وجود خارجی ندارد و دوم به خاطر آنکه روند اسلام به محض فوت پیامبر از دست او خارج و به جهات مختلف کشیده شد، منجمله خلفای بنی امیه که از بانیان علم و فرهنگ به شمار می آیند. در این دوران شکوفایی اسلام، که به نام
Golden Age of the Islamic Empire
یا The Age of Islamic Helenism
شهرت دارد، اسلام به سرعت تحت تاثیر علم و فلسفه یونان قرار گرفت. مسلمانان و در صدر آنان، دانشمندان ایرانی یکه تاز دشت علم شدند زمانی که همتایان اروپایی آنها در قعر ظلمت فرو رفته بودند. این دوران قابلیت افت ذهن اروپایی را نشان میدهد و هیچ شخص تحصیل کرده ای در کشورهای غربی نیست که منکر عقب ماندگی اروپاییان در ظلمات مذهب مسیح و برتری مسلمانان تحت تاثیر علوم یونان شود.
در قرون وسطی، اروپاییها از فرهنگ یونان و فلسفه عقل دور شدند و مسلمانها پیرو و ادامه دهنده آن. پیشرفت عجیب مسلمانها در آن دوره و عقب افتادن اروپاییها از کاروان علم و فرهنگ، به من نشون میده که دلایل عقب افتادگی ایران امروز، مسائل جغرافیایی ( تئوری کمبود آب) یا ژنتیکی (برتری نژادی) نیست. اشکال فرهنگ فقر و شکست است. ء.
این دوره دیری نپایید به این معنا که مسلمانان مشعل تفکر یونانی را به اروپاییان دادند و خود به آن پشت کردند. اروپاییها در طی جنگهای صلیبی مبهوت دست آوردهای مسلمانان شدند و از طریق ترجمه های آنان از کتب یونانی به متونی دست یافتند که قرنها آنان را گمشده می پنداشتند. لیست اختراعات مسلمانان در این دوران و دستآوردهای آنان در طب، گیاه شناسی، ریاضیات، نجوم، مهندسی و غیره کوتاه نیست. ء
به تدریج، مسلمانان مجبور به دوری جستن از خرد میشوند چون نگاه علمی به منزله تحت سوال آوردن همه چیز منجمله ارکان اسلام است که جایز نبود و موجب شک. داستان درد آور ستمهای بسیار به دانشمندان اسلامی در این دوران بلند است. ستایش از خرد که در شعر فردوسی بر آن تکیه میشد، به تدریج در اشعار خیام، مولوی، حافظ و دیگران مقام خود را از دست میدهد. تا جایی که بسیاری از بزرگان ایران اشعاری بر مبنای دشمنی با خرد مینویسند. ء
خیام میگوید: "ای رفته به چوگان قضا همچون گو.. چپ میرو و راست می رو و هیچ مگو .. کانکس که ترا فکند اندر تک و پو .. او داند و او داند و او داند و او."
شیخ بها میگوید:
چند و چند از حكمت يونانيان حكمت ايمانيان را هم بخوان
حافظ میگوید:
خرد در زنده رود انداز و می نوش به گلبانگ جوانان عراقی
مولوی میگوید:
آزمودم عقل دوراندیش را بعد از این دیوانه سازم خویش را
چند و چند از حكمت يونانيان حكمت ايمانيان را هم بخوان
حافظ میگوید:
خرد در زنده رود انداز و می نوش به گلبانگ جوانان عراقی
مولوی میگوید:
آزمودم عقل دوراندیش را بعد از این دیوانه سازم خویش را
چیزی که موجب پیشرفت علمی و فرهنگی مسلمانان شد دنباله روی از دیدگاه علمی یونانیان، ثروت و پشتکار فراوان بود که پس از کناره گیری آنآن از تفکر یونان،آنان را به تدریج به دوران انحطاط برد. اروپاییها مشعل تفکر یونان را از مسلمانان هدیه گرفتند و با آن انقلاب رنسانس را پدید آوردند که مطالعه ی آن برای هر ایرانی بسیار پر هوده خواهد بود. ء
دیدگاه من، نه تنها به رد وجود خدا و پیامبری محمد میپردازد، بلکه، دست آوردهای فرهنگی، هنری و فلسفی ایران باستان را نیز تحت سوال می آورد. این دیدگاه در ضمن، فرهنگ "والا"ی بر خاسته از اشعار خیام، سعدی، حافظ، مولوی و افکار فلاسفه ی ایران اسلامی چون ابن رشد، میر داماد، شیخ سهروردی، محمد غزالی، شیخ بها، ملا صدرا و ملا هادی سبزواری را چیزی جز فرهنگ شکست و خیالبافی نمی بیند چون این "بزرگان" هیچگاه نتوانستند و یا نخواستند با آزادی کامل به انسان و طبیعت بنگرند. به این دلیل که درگیری ذهن با افکار الهی جلوی رشد منطقی ناب را میگیرد، همان چیزی که فلسفه نامیده میشود. ایرانیان متفکران (اسلامی) زیادی داشتند ولی فلاسفه بسیار اندکی. ء
اروپا لازم داشت از مسیحیت *و* فرهنگ قرون وسطایی خود فاصله بگیرد تا به جهان امروز دست یابد. ما نیز، به نظر من، باید از اسلام و بسیاری از عادت های ایرانیی که داریم دست بشوییم و مردم ایرانی فردا شویم. صرف استفاده از وسایل امروزی کسی را به تمدن نمیرساند. ما باید در تربیت نسل آینده ای بکوشیم که قدرت کار گروهی، حس پیروزمندی، عشق به خرد و دانستن، رسم اطاعت از مهتر، میل به اتحاد، احترام به هم نوع و خلیل دیگری را دارد که مردمان ما را آماده برای آینده ای بهتر از این میکند. .ء
ایران باستان
ایران باستان علیرغم قدرت نظامی بزرگش، از نظر علمی، فرهنگی و فلسفی در برابر یونان باستان چیز قابل مطرحی نبود. یونان باستان یکی از بزرگترین فرهنگهای جهان تا به امروز بوده و از خیلی نظرها برتر اروپا و آمریکای امروز بود.
ما چرا نباید آرزو کنیم خرد و دید مستقیم به جهان بر جهان حاکم باشد و حتما به دنبال تسلط دین ساختگی خود باشیم و نه دین ساختگی دیگران. به هر حال، مسیحیت و اسلام هم که هر دو مقدار زیادی از اوهام ایرانی قرض کرده اند و از یهودیت و ما باز جنگ هفتاد دو ملت داریم. مانی و مزدک هم بسیار از زرتشت و میترا نسخه برداری کرده بودند و باز پوست مزدک زنده زنده کنده شد. ء
کتابهای تاریخ به زبان پارسی
در اکثر کتابهای تاریخ به زبان پارسی، مقدار بسیار بسیار زیادی شکر وعسل تمجید از ایران اضافه شده است. این عادت زیاد به شکر و شیرینی موجب میشود همه چیز دیگر به کام خواننده ایرانی تلخ جلوه کند. ما حتی در ترجمه ها دخل و تصرف میکنیم و قسمتهایی را سانسور میکنیم. ء
حتی شجاع الدین شفا نمیتواند از بزرگ گویی و تملق در مورد ایران دوری کند و به رسم ایرانی تمجید های اشتباهی از ایران میکند که از نظر تاریخی یا غلط هستند یا بچگانه. مثالا میگوید، اگر مسیحیت و اسلام بر جهان چیره نشده بود، شاید جهان امروز پیرو مذاهب ایرانی مانند میترا و مانی میبود چون در سده ی قبل از میلاد، دین میترا از ایران به کل امپراتوری روم سرایت کرده بود. این حرفها بسیار اشتباه و مضحک هستند. اولا آن مانی گری و آن میترا پرستی که به روم رسید یکی از ده ها اعتقادات عجیب غریبی بود که در آنزمان مد شده بود و میترا به هیچوجه تمام امپراتوری روم را قبضه نکرد. جالب اینجاست که علت این کشش مردم روم و مخصوصا طبقه سرباز به خرافات (عرفان) به خاطر کشتارها و مرگهای زیاد در طی سالهای مدید بود که هر مردمی را از دین خود به سوی خرافات میبرد و این نتیجه جنگهای بسیار با ایران و دیگران بود. دوم، این مذاهب فرم بسیار تغییر یافته ای پیدا کردند و بیشتر تبدیل به فرقه های عجیب و غریب و زیر زمینی و پر از خرافات شدند و سوم، اگر میترا، زرتشت و یا مانی گری حتی در حالت اصلی خود امروز جهان را گرفته بودند، باز یک جهان مذهبی داشتیم با هزار اوهام مذهبی. این چه جای افتخار است؟ ء
حتی شجاع الدین شفا نمیتواند از بزرگ گویی و تملق در مورد ایران دوری کند و به رسم ایرانی تمجید های اشتباهی از ایران میکند که از نظر تاریخی یا غلط هستند یا بچگانه. مثالا میگوید، اگر مسیحیت و اسلام بر جهان چیره نشده بود، شاید جهان امروز پیرو مذاهب ایرانی مانند میترا و مانی میبود چون در سده ی قبل از میلاد، دین میترا از ایران به کل امپراتوری روم سرایت کرده بود. این حرفها بسیار اشتباه و مضحک هستند. اولا آن مانی گری و آن میترا پرستی که به روم رسید یکی از ده ها اعتقادات عجیب غریبی بود که در آنزمان مد شده بود و میترا به هیچوجه تمام امپراتوری روم را قبضه نکرد. جالب اینجاست که علت این کشش مردم روم و مخصوصا طبقه سرباز به خرافات (عرفان) به خاطر کشتارها و مرگهای زیاد در طی سالهای مدید بود که هر مردمی را از دین خود به سوی خرافات میبرد و این نتیجه جنگهای بسیار با ایران و دیگران بود. دوم، این مذاهب فرم بسیار تغییر یافته ای پیدا کردند و بیشتر تبدیل به فرقه های عجیب و غریب و زیر زمینی و پر از خرافات شدند و سوم، اگر میترا، زرتشت و یا مانی گری حتی در حالت اصلی خود امروز جهان را گرفته بودند، باز یک جهان مذهبی داشتیم با هزار اوهام مذهبی. این چه جای افتخار است؟ ء
حافظ
در ایران از حافظ چنان بتی ساخته شده به عنوان دژی در برابر تفکر دینی. باز آن تفکر سیاه و سپید ایرانی مردم را متقاعد میکند که دشمن دشمن، دوست است. اگر ساختن دیوار ۴۵ درجه به سمت راست نتیجه نداد، دیوار بعدی را با زاویه ۴۵ درجه به چپ بنا کنیم. همیشه به گونه ای کج.
فلسفه خیام: فلسفه ای بر علیه خرد و عمل
انسانیت
تاریخ هخامنشی وافتخارات تقلبی (مانند منشور تبلیغاتی کوروش کشور گشا که به منظور تعریف و تکریم از خود نوشته شده) و
نژاد و زبان خود را کنار نهیم و بگوییم به حکم انسان بودن ما میتوانیم بسازیم مانند گروهی انسان تنها مانده در جزیره ای. به اشکالات خود و آنچه ما را فلج و بی عرضه میکند بنگریم. تمام عناصری که ما را خود خواه می کند را شناسایی کرده و از تغذیه فکری کودکان خود خارج سازیم. ما به کودکان خود از یک سالگی درس لوس بودن و خود خواهی میدهیم. مقایسه رفتار اجتماعی کودکان ایرانی و غربی در مدارس آمریکا و اروپا تکان دهنده است. کودکان ایرانی به طور میانگین بسیار بیشتر در حال داد و فریاد و به هم ریختن و کتک زدن هستند. آنوقت شما با ایرانیانی آشنا میشوی که در این کشور ها به دنیا آمده اند و احساس بیگانگی میکنند که چرا با غربیها نمیتوانند اخت باشند و فقط با ایرانیها رفت و آمد می کنند. ما نسلی که قابلیت هدایت جامعه را داشته باشد بوجود نمی آوریم، بلکه، نسلی خود خواه که در گیر منم منم است. ایرانیها در همه جا در تکروی موفقند و در کار گروهی افتضاح. ء
زاویه نگاه
بد نیست ما فرهنگ و تاریخ خود را از چشم دیگران مطالعه کنیم، اول سوزنی به خود زنیم و بعد جوال دوزی بر دیگران. سعی کنیم وضعیت خود را آنطور که هست ببینیم و سپس به ترمیم آن بر آییم. یعنی این فرهنگ و تاریخ و نژاد را دمی فراموش کنیم و ببینیم که در درجه اول همه مشتی انسانیم و بر تر از حیوانات در خرد. یعنی نسل بعد از نسل باید بتوانیم جهانی بهتر بیافرینیم. حیوانات نسل پس از نسل توفیری در زندگی نمی یابند ولی ما ایرانیها زندگی خود را بد تر هم کرده ایم، یعنی پست تر از حیوان.
ایرانیان نمیدانند که آنها در صحنه جهانی از بی آبرو ترین مردمانند. بی آبرو تر از اعراب. از زمان حملات هخامنشی به یونان، ساسانی ها به روم، تا اسلام تا غزوه ها تا شیعه تا سفر نامه های اروپاییان در قرنهای ۱۷، ۱۸ و ۱۹ میلادی که ایرانیان را مردمی دروغگو و ایران را تله ای خاک و خرابه قلمداد میکردند تا انقلاب احمقانه اسلامی و گروگان گیری و کتاب "بدون دخترم هرگز" تا سنگسار ها و بی عرضه گیهای مردم ایران امروز در برابر سیاست درونی خود تا کثافت کاریهای بی حد ایرانی ها در خارج از کشور. بد نیست ایران و ایرانی از خواب بر خیزد. ما تشنه ی افتخاریم ولی افتخار بدون خرد! ء
سه خاطره از اتحاد ایرانیان
خاطره ۳
در اواسط دهه ۱۹۹۰ در یکی از دانشگاه های آمریکا برنامه ای هنری تشکیل داده بودیم. این برنامه موسیقی زنده، به طور رایگان برگزار می شد و عده ای از ایرانیان که اکثرا پزشک، مهندس، متخصصین دیگر یا دانشجویان رشته های علمی بودند دعوت شده بودند. پیش از شروع برنامه به علت گرمی سالن، ترس از ازدیاد جمعیت و دم کردن هوا و مجاورت سالن به باغ زیبایی در دانشگاه، مجریان برنامه تصمیم گرفتند تا حدود ۱۵۰ صندلی را به باغ برده و برنامه را در هوای خنک بیرون اجرا کنند. این علیرغم آن بود که دانشگاه نقشه اجرای برنامه در فضای بیرون را کاملا رد کرده بود و تاکید کرده بود که چمن باغ بسیار حساس است و در زیر فشار صندلیها از بین خواهد رفت. این از بی ملاحظگی اول ما و عدم احترام به قانون. ء
برنامه شب با وجود ایراد های بسیار هنری، اجرایی و صوتی، مورد قبول همه قرار گرفت (نمیدانم چرا، شاید چرت در هوای خنک) و در پایان برنامه از همه خواهش شد که صندلیهای خود را به درون سالن باز گردانند. حضار با علاقه صندلی های خود را صاف کردند و آماده برای حرکت که در این موقع کسی با یک گاری کوچک به اندازه یک متر در یک متر پیدا شد. و پیشنهاد داد از آن هم میتوان برای کمک استفاده کرد. به ناگاه همه ی کسانی که صندلی های خود را در دست داشتند، به سوی گاری و گاری بان هجوم آوردند و هرچی گاریبان ما فریاد زد که حد اکثر ۱۰ صندلی کسی گوش نداد، همه با سرعت و شوق رفت و برگشت میکردند و بار گاری که به سرعت غیر قابل حمل شد که هیچ در مدت یک دقیقه، حدود صد صندلی را روی این گاری کوچک ریختند به صورتی که کوهی از صندلی بر روی این گاری تشکیل شد و دیگر دیده نمیشد. ء
نه تنها صندلیها به سالن برنگشت بلکه کار برگشت آنها چند برابر شد، چون تازه کسی می بایست وقت میگذاشت و کلاف صندلی را از هم باز میکرد. این نتیجه کار عده ای پزشک، مهندس، و متخصص بود وای به حال مردم دهقان در ایران. اکنون که این خاطره را مینویسم، فکر میکنم شاید این همه سال من در اشتباه بودم و شاید داوطلبین به کمک از روی نادانی این کار مضحک را نمیکردند و بیشتر برای هر چه سریع تر سر و هم بندی مسئله و صلب مسئولیت. ء
نمیدانم. ء
خاطره ۱
یکی از دوستان غیر ایرانی تعریف میکرد ساعت ۹ شب در تابستان سال ۲۰۰۹ برای صرف شام در یک رستوران مجلل فرانسوی از خیابان ویلشایر در شهر وستوود کالیفرنیا عبور میکرد. میگفت در کنار خیابان در تاریکی شب گروهی کوچک از ایرانیان را دیده بود که مشغول شعار دادن بودند. پنحره اتوموبیل را پایین کشیده بود تا با آنها همدلی کند و آنها را بهتر ببیند که متوجه میشود، حدود بیست نفر ایرانی در گروه های ۱ یا ۲ نفری پراکنده، جدا از هم ایستاده اند و با بلندگو یا بدون بلندگو شعارهایی مختلف و نا هم زمان فریاد میکنند، شاید ده شعار مختلف در آن واحد، به طوری که با وجود کوتاهی این شعارها فقط سر و صدا به گوش میرسد و فهم شعارهای انگلیسی کاملا غیر ممکن است. بعد از چند دقیقه تلاش برای درک این شعارها، این دوست تصمیم گرفته بود که خاموش بماند و با شعاری که با آن موافق نیست همراهی نکند.
خانه ی ما از پای بست ویران است و ما در بند رخ ایوان خلیج عرب یا خلیج پارس هستیم
خاطره ۲
این داستان مرا به یاد خاطرهای از مسابقه فوتبال ایران و آمریکا در اوایل دهه ۲۰۰۰ می اندازد. دهها هزار نفر ایرانیان مقیم آمریکا به تماشای این مسابقه در استادیوم "روز بول" شهر پاسادینا آمده بودند و طرف داران تیم آمریکا شاید دویست نفر هم نمی شدند. مردم ایران صورتهای زیبای خود را با رنگ های پرچم ایران رنگین کرده بودند و امریکایی ها با لباسها ی مخصوص و کلاههای یک متری عمو سام توجه بیشتری می گرفتند. در طول مسابقه، به نظر می آمد هر ایرانی به دست کودک خرد ساله اش بوق پلاستیکی ارزان قیمتی داده بود تا به طور نا هماهنگ و پراکنده صدا ایجاد کنند. نتیجه این همه فریاد، بوق و طبل چیزی نبود جز یک همهمه نامفهوم که معلوم نبود طرفداری از ایران است یا آمریکا. همه فریاد میزدند ولی شعار معلوم نبود. مٔردم ایران با تمام قوا به طور ممتد فریاد میکشیدند و هیچ یک از بازی کننده ها حتّی یک بار نامی از ایران نمی شنید. این همه شوق و ذوق علیرغم این واقعیت بود که توپ بازی نود درصد اوقات در دست تیم آمریکا بود و همه حملات به روی دروازه ایران. نیمه اول بازی، بیش از ۹۰ درصد اتفاقات در نیمه دورتر زمین بود و در نیمه دوم ، اکثر جنبش در نیمه نزدیک تر به ما. بازی تیم ایران که میگفتند در شهرهای مختلف جهان پراکنده اند و بیش از سه هفته با هم تمرین نداشته اند، به طور دفاعی بود فقط با این هدف که نباید گل بخوریم. هدف تیم آمریکا مهاجمانه و با تکیه بر پیروزی و برتری، همان چیزی که سالها در دانشگاه های آمریکا شاهد آن بوده ام. ء
شاید تنها کسی که در این میان دچار شوق نبود من بودم و به خاطره ی ماجرای دیگری از همبستگی ایرانی ها فکر میکردم: ء
شاید تنها کسی که در این میان دچار شوق نبود من بودم و به خاطره ی ماجرای دیگری از همبستگی ایرانی ها فکر میکردم: ء
Saturday, October 9, 2010
داستان مشهور پدر کشتگی بین دو خانواده مشهور تاریخ آمریکا
احساس پدر کشتگی بین این دو خانواده موجب شد تا نسل ها فرزندان و نوادگان این دو خانواده همدیگر رو بکشند. هر ده، بیست یا سی سال، همانوقت که همه فکر میکردند جنایت دوباره به این دو خانواده بر نمیگرده، باز کسی از این خانواده بدست دیگری کشته میشد و به زندان میرفت. حس انتقام و ظلم هیچگاه صلح و آرامشی برای اینها نمی آورد. آیا این آن چیزی است که ما در ایران بر علیه عرب، انگلیس، آمریکا، اسرائیل، یا ترک داریم؟؟؟
http://en.wikipedia.org/wiki/Hatfield%E2%80%93McCoy_feud
http://en.wikipedia.org/wiki/Hatfield%E2%80%93McCoy_feud
Subscribe to:
Posts (Atom)