کانت، تامس آکواینس، سینت (قدیس) آگوستین، هیوم، اسپینوزا، محمد پسر عبد الله، علی پسر ابوطالب، هگل، فخر رازی، محمد غزالی، ابن سینا، ابو ریحان بیرونی، خیام، حافظ، مولوی، سعدی، ملا هادی سبزواری، شیخ سهروردی، ملا صدرا، ابن رشد، ابن عربی، شیخ بها، فلوطین، بنی صدر، بازرگان، مجلسی، خمینی، جلال آل احمد، علی شریعتی، عبدالکریم سروش، فردید، اصحاب مسیح، زرتشت، باب، صبح ازل، بهاء الله، جوسف اسمیت، ال ران هابرت، اوشو، دیپاک چوپرا، خلیل جبران، فریدون مشیری، فروغ فرخزاد، فریدن توللی، حمید مصدق.؛
این افراد یا حرفهای مضری زده اند، یا حرفهای بیمعنی، یا حرفهای دل خوشکنک، یا حرفهای تکراری که دیگران قبل از آنها بهترش رو گفته بودند و یا حرفهایی که در زمانی مفید بوده ولی بسیار بهتر و پیشرفته ترش بعدا نوشته شده. مطالعه این افراد فقط برای کار دانشگاهی و تحقیقی خوبه نه برای یادگیری شخصی. خواندن کتب این افراد، سرمایه گذاری خوبی نیست، چون یا اتلاف وقته یا اتلاف وقت *و* مضر. ؛
Wednesday, November 24, 2010
Monday, November 22, 2010
آبجو و خدا
حدود سال ۱۹۹۲ ، تصمیم گرفتم به تنهایی با اولین اتوموبیل قابل اطمینان خود به کشور مکزیک سفر کنم. میخواستم تا آنجا که میتوانم در این کشور سفر کنم ولی کتابهای راهنمای سفر از کشوری سخن میگفتند که سوخت اتوموبیل آن با سوخت آمریکا فرق داشت، آب آن مسموم به اقسام باکتری، پلیس آن رشوه گیر و هر گونه تصادف و حادثه مساوی با زندانی شدن بدون وکیل و دردسرهای فراوان بود.؛
شهرانسینادا، شهر کوچک عجیبی بود چند ساعت جنوب شهر سن دیگو در جنوب کالیفرنیا. عجیب چون علیرغم جمعیت کم، هدف تبلیغات یک کمپانی آبجو سازی مکزیکی قرار گرفته بود به نام "تکاته". تمام دیوارهای شهر پوشیده بود از پسترها و اعلامیه هایی در مورد این آبجو. منظره غریبی بود. ولی فرای سطوح بیرونی شهر، تمام دیوارهای داخلی رستورانها و هتل ها نیز با اینگونه اعلامیه ها و یا تابلوها و چراغهای تبلیغاتی سنگفرش شده بود. برنامه های تلوزیون هر۵ دقیقه، یک آگهی یک دقیقه ای در مورد این آبجو پخش میکردند، گوینده رادیو در میان موسیقی این آبجو را تبلیغ میکرد و در رستوران ها و کافه ها آب خوردن وجود نداشت و لیست نوشیدنیها محدود بود به یک چیز: آبجوی تکاته. گویی گارسونها هم اسم نوشیدنی دیگری را نشنیده بودند. میپرسیدی "آب؟" میگفتند: "تکاته،" میگفتی: "آب میوه؟" میگفتند: "تکاته،" ..."دوغ آب علی؟" میگفتند: "تکاته." اذهان عمومی در این شهر با آبجوی تکاته، تکه تکه شده بود.؛
از همه با مزه تر اینکه، پس از مدتی، حالت تهوعی که از این همه تبلیغ به دست داده بود همزمان شد با یک جشن خیابانی که کامیونها و اتوموبیلهای تبلیغاتی با دخترانی نیمه لخت در خیابانها با رقص و شادی این آبجو را به همه معرفی میکردند. جالب که من سالها در آمریکا اسم این آبجو را نشنیده بودم و هنوز هم بعد از ۱۸ سال، زیاد نمیشنوم. به یاد ندارم آیا بعد از اینهمه تبلیغ این آبجو را امتحان کردم یا نه تا ببینم آیا شفا بخش درد فقر یا بخشنده نیرویی مرموز هست یا نه. اگر هم کردم، فراموش نشدنی نبوده. ؛
این داستان مرا به یاد پرورش فکری خود و جوانان دیگر در یک کشور مذهبی به نام ایران (یا عربستان یا ...) می اندازد. کشوری که از در و دیوار آن تبلیغات مذهبی و مفهوم غریبی به نام خدا میروید. دیوارکوچه ها، دکلهای تبلیغاتی، تابلوهای خیابانها و اتوبانها، درون اماکن عمومی از ادارات تا ورزشگاه، یا برنامه های رادیویی، یا شبکه های تلوزیونی، برنامه کودکان، برنامه بزرگسالان، در مدارس، از مهد کودک تا دانشگاه، از مستخدم تا دبیر و ناظم و مدیر، همه از خدا میگویند. حتی پدر، مادر و دوستان و خویشان در جملاتشان واژه الله یا خدا را به کار میبرند.؛
- ماشاء الله
- الله اکبر
- ان شاء الله
- به خدا قسم
- هر چه خدا خواست
- خدا میدونه
- خدا نکنه
- ای خدا جوم
- و بسیاراصتلاحات دیگر
در آن شهر کزایی در مکزیک، حد اقل پدر، مادر، آموزگار و کشیش به کودکان از آبجو خوردن و فوائد آن سخن نمیگفتند. در دروس مدارس از آبجو تکاته صحبتی نبود و دانش آموزی مجبور به از بر کردن تاریخ و محاسن آبجو "تکاته" نبود. در امتحانات ورودی دانشگاه ها، شرط واجد شرایط بودن دانشجو، آبجو خور بودن نبود و مسابقه آبجو خوری نبود و کسی مجبور به از بر کردن و پاسخ دادن به سوالات کنکوری در مورد آبجو نبود.؛
در چنین کشورهایی، فرار از تفکر مذهبی، تقریبأ ناممکن است. چگونه میتوان امید داشت قشر تحصیل کرده سنتی این کشور که در قدیم در مکتب درس میخواند و در حوزه علمیه آخوند و آیت الله میشد فراتر از مذهب برود. چگونه انتظار میتوان داشت که فرزندان آن روحانیون که در دوران جدید، لقب حجت الاسلام را با دکتر و مهندس، که بیشتر باب عام بود، تاخت زدند (مهندس بازرگان، دکتر علی شریعتی، دکتر سروش، جلال ال احمد، دکتر بنی صدر، دکتر یزدی، دکتر حسین نصر) از جاذبه مذهب فرار کنند. هدف من تبرئه اینها نیست، ولی می انگارم که باید سابقه مذهب در این کشور را به یاد داشت. پروفسور ادوارد براون، از عاشقان فرهنگ ایران، در سفر نامه خود به ایران میگوید، در گفتگو با ایرانیان، آوردن دلایل منطقی آنقدر موثر نیست که نقل آوردن بیتی از شعرای ایران مانند سعدی و حافظ یا آیاتی از قرآن. پس از ۱۳۰ سال از سفر براون به ایران، آیات قرآن سندیت خود را از دست داده اند ولی، اشعار کلاسیک همچنان محور فکری بسیاری را هدایت میکنند.؛
چگونه میتوان از نسل بعد از انقلاب انتظار داشت که در ضمیر خود هیچ اثری از اسرائیل ستیزی، بدبینی به آمریکا، سازش یا قبول این رژیم نداشته باشد. شستشوی مغزی در این رژیم به قدری عمیق است که مغزها عمق تاثیر این تبلیغات را به سادگی در خود نمیبیند. نویسنده این مقاله به نوبه خود معترف است که علیرغم مخالفت با رژیم از سالهای اول انقلاب، بعد از ۸ سال زندگی در دوران جنگ در ایران، سالها یدک کش بدبینی خفیف نسبت به دولت آمریکا و اسرایئل بود. بعد از ۲۰ سال تحصیل رایگان در بهترین دانشگاه های غرب و کار در موسسات دولتی و خصوصی، او از مردم و دولت آمریکا به طور مدام خوبی و کمک دید تا این امر به او ثبت گردد که احترام و خوبی به دیگران به ملیت و مذهب نیست که به انسانیت است.؛
سالها طول کشید تا ایرانیان سرخورده از رژیم و فرهنگ ایران مانند کودکانی ستم دیده در خیابانها، به ولی جدید خود ایمان آورند که "او جز خوبی به من نمیکند." مطمئنم بسیاری از ایرانیهای خارج از کشور، مخصوصا در آمریکا میتوانند و موظفند به خوبی های مردمان میزبان خود اشاره نمایند. این حقیر که شرمنده این مردم است که به او در تحصیلات خود از دوره لیسانس، فوق لیسانس، دکتری و فوق دکتری کمک کرده است بدون اینکه ذره ای، از او انتظاری داشته باشد. او یک خارجی بود ممکن بود خرج اینهمه تحصیلات و بورسهای مختلف از طرف این دولت، برای دولت بهره ای و سودی نمیداشت. ؛
چگونه میتوان از نسل بعد از انقلاب انتظار داشت که در ضمیر خود هیچ اثری از اسرائیل ستیزی، بدبینی به آمریکا، سازش یا قبول این رژیم نداشته باشد. شستشوی مغزی در این رژیم به قدری عمیق است که مغزها عمق تاثیر این تبلیغات را به سادگی در خود نمیبیند. نویسنده این مقاله به نوبه خود معترف است که علیرغم مخالفت با رژیم از سالهای اول انقلاب، بعد از ۸ سال زندگی در دوران جنگ در ایران، سالها یدک کش بدبینی خفیف نسبت به دولت آمریکا و اسرایئل بود. بعد از ۲۰ سال تحصیل رایگان در بهترین دانشگاه های غرب و کار در موسسات دولتی و خصوصی، او از مردم و دولت آمریکا به طور مدام خوبی و کمک دید تا این امر به او ثبت گردد که احترام و خوبی به دیگران به ملیت و مذهب نیست که به انسانیت است.؛
سالها طول کشید تا ایرانیان سرخورده از رژیم و فرهنگ ایران مانند کودکانی ستم دیده در خیابانها، به ولی جدید خود ایمان آورند که "او جز خوبی به من نمیکند." مطمئنم بسیاری از ایرانیهای خارج از کشور، مخصوصا در آمریکا میتوانند و موظفند به خوبی های مردمان میزبان خود اشاره نمایند. این حقیر که شرمنده این مردم است که به او در تحصیلات خود از دوره لیسانس، فوق لیسانس، دکتری و فوق دکتری کمک کرده است بدون اینکه ذره ای، از او انتظاری داشته باشد. او یک خارجی بود ممکن بود خرج اینهمه تحصیلات و بورسهای مختلف از طرف این دولت، برای دولت بهره ای و سودی نمیداشت. ؛
نگاه به مشکل خدا در ایران، احساس احترام خاصی نسبت به روشنفکرانی چون میرزا آقا خان کرمانی پدید میآورد که بیش از یک قرن پیش از مشکل مذهب در ایران سخن گفتند. شاید باید از بابی ها نیز یاد کرد که در پی مشکلات فرقه شیعه، دست به رفورم دین زدند و فرقه نوینی را پیگری کردند هر چند نه عاری از اشکالات.؛
مشکل خدا از در و دیوار و زبان و فرهنگ پارسی بالا میرود. علیرغم همه بدیهای الکلیسم در جامعه، زیان مشکل خدا بارها بیشتر از آبجو است. در این مورد باید کتابی دیگر نوشت؛
Saturday, November 13, 2010
A few good books on Greco-Persian wars and its consequences:
the Greek text and an English translation of Plutarch’s biography of the great Athenian naval commander (one of the best of his Lives), along with a detailed commentary covering the entire period of the Delian League and its campaigns against the Persian Empire.
Briant, Pierre. From Cyrus to Alexander: A History of the Persian Empire. Winona Lake, IN: Eisenbraun, 2002. Valuable for its comprehensive assembling of texts and ancient references to Persian history, religion, and culture. Not really a “history,” as the title claims, but a gigantic historiographical essay about the author’s evaluation of the various sources. Difficult to use because of the idiosyncratic ordering of material and the skimpy index.
Broad, William. The Oracle: The Lost Secrets and Hidden Message of Ancient Delphi. New York: Penguin, 2006. A study of the geology and history of Delphi and its famous oracle, including an account of interdisciplinary work conducted at the site by geologist Jelle de Boer and archaeologist John Hale.
Burn, A. R. Persia and the Greeks: The Defense of the West, c. 546–478 B.C. New York: St. Martin’s Press, 1962. The best history of the early stages of the Greek and Persian wars, written by a scholar who fought in Greece during World War II and, thus, could view such sites as Thermopylae with a soldier’s eye. Eminently clear and practical throughout, with handy maps and diagrams of battlefields. Burn’s working out of the day-by-day diary of Xerxes’s fleet and army from August to September 480 B.C. is alone worth the price of the book.
Camp, John, and Elizabeth Fisher. The World of the Ancient Greeks. New York: Thames and Hudson, 2002. An excellent introduction to archaeological sites and discoveries in Greece. The authors combine their account of sites and artifacts with a historical survey. Copiously illustrated.
Cartledge, Paul. Thermopylae: The Battle That Changed the World. New York: Vintage, 2006. An enthusiastic retelling of the Spartan stand at the “Hot Gates” under King Leonidas, written by a prominent scholar and champion of the Spartan military ethos.
De Sélincourt, Aubrey. The World of Herodotus. Boston: Little, Brown and Co., 1963. Written by a distinguished translator of Herodotus’s histories, this book includes substantial sections on Herodotus’s life, Greece before the Greek and Persian wars, the campaigns of Darius and Xerxes, Greek literature, and the city-state.
De Souza, Philip. The Greek and Persian Wars, 499–386 B.C. London: Routledge, 2003. A well-illustrated introduction to the events and issues in the period from the Ionian revolt to the King’s Peace.
Farrokh, Kaveh. Shadows in the Desert: Ancient Persia at War. Oxford: Osprey, 2007. Fascinating, well organized, and beautifully illustrated, with maps as well as photographs of important sites and artifacts. The first third of the
©2008 The Teaching Company. 81
book covers Achaemenid Persia and the period of the Greek and Persian wars; the remainder carries the story down to the Islamic conquest.
Fitzhardinge, L. F. The Spartans. London: Thames and Hudson, 1980. An excellent introduction to Spartan civilization, art, and religion, offering a corrective to the stereotypical view of the Spartans as either noble heroes or single-minded killing machines. As the title page states: “150 illustrations”!
Gorman, Vanessa. Miletos: The Ornament of Ionia. Ann Arbor: University of Michigan Press, 2001. A scholarly monograph that assembles historical and archaeological information about the greatest Greek city in Asia Minor.
Green, Peter. Alexander of Macedon. London: Pelican, 1974. A vivid retelling of Alexander’s life and adventures.
———. The Year of Salamis, 480–479 B.C. London: Weidenfeld & Nicholson, 1970. A well-known scholar presents a compelling reconstruction of Xerxes’s doomed invasion of Greece.
Hanson, Victor Davis. The Western Way of War: Infantry Battle in Classical Greece. New York: Knopf, 1989. A compact but revolutionary book by the foremost American scholar of ancient Greek military history.
Harper, Prudence O., et. al., eds. The Royal City of Susa: Ancient Near Eastern Treasures in the Louvre. New York: Harry Abrams, 1992. A lavishly illustrated exhibition catalog, with an excellent introductory essay and spectacular coverage of early Elamite Susa, as well as Susa during its years as a royal Persian capital city.
Heckel, Waldemar, and Ryan Jones. Macedonian Warrior: Alexander’s Elite Infantryman. Westminster: Osprey, 2006. A short but lavishly illustrated study, with many modern reconstructions of battlefield scenes and armed soldiers. This title is included as an example of one of the many handbooks published by Osprey on military history, a number of which also provide specialist studies related to the Greek and Persian wars.
Herodotus. The Histories. Aubrey de Sélincourt, trans. New York: Penguin, 2003. The primary source for the Greek and Persian wars from the beginning down to 479 B.C. This classic translation is revised and introduced by John M. Marincola.
Hignett, C. Xerxes’ Invasion of Greece. Oxford: Clarendon, 1963. The great value of this work lies not in Hignett’s narrative of Xerxes’s expedition (as is the case with Peter Green’s book) but in his obsessive quest for the original sources from which Herodotus may have drawn the details of his account. Good topographical discussions of the battlefields and the line of march are also included.
How, W. W., and J. Wells. A Commentary on Herodotus. Oxford: Clarendon Press, 1912. The granddaddy of all commentaries on Herodotus’s account of the rise of Persia and the expedition of Xerxes. Incredibly, even after almost a century of additional scholarship and discoveries, no one has published a book that supersedes this one.
Isocrates. Orations. George Norlin, trans. London: Heinemann, 1928. This is the Loeb Classical Library three-volume edition of Isocrates’s orations, including the great “Panegyricus,” in which he urged Panhellenic unity and a Greek invasion of Persia led by Athens. Contains the Greek text with the English translation on the facing pages.
Kagan, Donald. The Fall of the Athenian Empire. Ithaca: Cornell University Press, 1987. A detailed reconstruction of the years from 413 B.C. to 404 B.C., including reconstructions of Cyzicus and other battles in which the Persians attempted to aid the Spartan effort to destroy Athens. In addition to the narrative account, the author includes an analysis of the ancient sources (Thucydides, Xenophon, Diodorus Siculus, Plutarch, and others) and a review of modern scholarship and opinions.
Kuhrt, Amélie. The Persian Empire: A Corpus of Sources from the Achaemenid Period. New York: Routledge, 2007. This pioneering work in two volumes is the source book that historians have been waiting for: vast in scope, clear in organization, and beautifully (if minimally) illustrated. The texts, translated from a number of ancient languages, are grouped so as to provide a chronological survey of Persian history, followed by thematic chapters on such topics as kingship, religion, and the economy; the only failing is an unhelpful index. Take out a second mortgage and order your copy today!
Lazenby, J. F. The Defence of Greece, 490–479 BC. Warminster: Aris & Phillips, 1993. A military history of the years from the Marathon campaign to the battles of Plataea and Mycale.
Lenardon, Robert J. The Saga of Themistocles. London: Thames & Hudson, 1978. The best introduction to the visionary statesman, general, and strategist who engineered the Greek victory at Salamis and the transformation of Athens into a dominant naval power.
Lyle, Evelyn. The Search for the Royal Road. London: Vision Press, 1966. An illuminating personal account of a journey overland from Sardis to Susa, illustrated by the author’s own photographs.
Miller, Helen Hill. Bridge to Asia: The Greeks in the Eastern Mediterranean. New York: Scribner, 1967. Not a scholarly history but a perceptive travelogue of Asia Minor and the eastern Aegean islands. Engagingly written, with photographs of the modern ruins and excellent maps.
Morrison, John, J. F. Coates, and N. B. Rankov. The Athenian Trireme: The History and Reconstruction of an Ancient Greek Warship. Cambridge: Cambridge University Press, 2000. An account of the Athenian trireme and its history, including sections on individual battles, by the team behind the designing and sea trials of the replica trireme Olympias.
Moscati, Sabatino, ed. The Phoenicians. New York: Rizzoli, 1999. A rich collection of papers that introduce the Phoenicians: master mariners of antiquity and the chief providers of ships to the navies of the Great Kings of Persia.
Myres, John Linton. Herodotus: Father of History. Oxford: Clarendon Press, 1953. An indispensable reconstruction of Herodotus’s life, travels, purpose, achievement, and critics. Such over-imaginative passages as Myres’s account of Salamis (one of the few pieces of serious scholarship that merits the epithet “zany”) are more than balanced by the exhaustive approach, the intriguing analysis of the structure of Histories, and the author’s love of his subject.
Olmstead, A. T. History of the Persian Empire: Achaemenid Period. Chicago: University of Chicago Press, 1948. A narrative of the Achaemenid kings and their realm, from Cyrus to Alexander the Great.
Plutarch. The Age of Alexander: Nine Greek Lives. Ian Scott-Kilvert, trans. Harmondsworth: Penguin, 1973. This handy compendium brings together Ian Scott-Kilvert’s translations of the lives of Alexander, Agesilaus, Demosthenes, and other leaders.
———. Plutarch on Sparta, rev. ed. Richard Talbert, trans. London: Penguin, 2005. Before Richard Talbert tackled the Herculean task of mapping the classical world for the Barrington Atlas, he translated a number of biographies and essays by Plutarch that create a composite portrait of the ancient Spartans, both men and women. An essay attributed to Xenophon, with a description of Spartan society and military organization, is included as an appendix.
———. The Rise and Fall of Athens: Nine Greek Lives. Ian Scott-Kilvert, trans. Harmondsworth: Penguin, 1960. Ian Scott-Kilvert’s translations make essential reading for anyone interested in the lives and times of such leaders as Themistocles, Aristides, Cimon, Pericles, Alcibiades, and Lysander.
Podlecki, Anthony J. The Life of Themistocles: A Critical Survey of the Literary and Archaeological Evidence. Montreal: McGill-Queen’s University Press, 1975. Not a conventional biography but, as the subtitle states, a systematic review of the evidence, grouped under such headings as “Plutarch,” “Coins,” and “Buildings and Walls.”
Pritchett, W. Kendrick. Marathon. Berkeley: University of California Press, 1960. A review of ancient sources, firsthand accounts of the terrain, and detailed reconstructions of the great battle of 490 B.C., in which Athenians defeated a Persian expeditionary force. Written by the most famous military topographer of his generation.
Renault, Mary. The Nature of Alexander. London: Allen Lane, 1975. An extended essay on the character of Alexander the Great and the ancient evidence that alternately seems to illuminate and obscure our view of him. This book grew out of the research Renault conducted before writing her Alexander trilogy of historical novels, and she brings a novelist’s sensibility to her reconstruction. I have taken from Renault the suggestion that the setting for Alexander’s early feat in taming Bucephalus was a public horse fair, not a private royal showing.
Rosenbloom, David. Aeschylus: Persians. London: Duckworth, 2006. A superb introduction to the oldest surviving play in the world, to the circumstances of its creation, and to its later performance history.
Seltman, Charles Theodore. Athens, Its History and Coinage before the Persian Invasion. Chicago: Ares, 1974. Much broader in scope than the title suggests, this book by numismatist Seltman offers provocative theories about the coins minted from the famous Athenian silver strike and the use of special emblems on Attic coins to encode the city’s celebration of its victories over the Persians.
Smith, John Sharwood. Greece and the Persians. London: Duckworth, 2002. Written in short sections for easy reading and reference, this is not a comprehensive history but, rather, a compact introduction to three topics: the Persian background, the campaign of Xerxes, and the expedition of the Ten Thousand.
Stark, Freya. Ionia: A Quest. London: J. Murray, 1954. In 1952, the author visited 55 archaeological sites in Turkey and the Aegean islands, at a time when the remains of Ionia were so little known that she encountered another tourist at only one (Pergamon). Stark is a master at interweaving the story of her own journey with retellings of Herodotus and other ancient sources. The book is worth seeking out just for the first double-page map, in which modern place names and land contours in black and white are overlaid with the ancient Greek place names in red.
Talbert, Richard J. A., et. al., eds. The Barrington Atlas of the Greek and Roman World. Princeton: Princeton University Press, 2000. A monument of scholarship and cartography, this huge atlas includes not only the
Mediterranean but ancient sites from Scotland to Sri Lanka. Invaluable for studying the topography of the Persian Empire, as well as the Greek world.
Tatum, James. Xenophon’s Imperial Fiction: On the Education of Cyrus. Princeton: Princeton University Press, 1989. An important work of scholarship that considers Xenophon’s Cyropaedia both as a historical source and as a forerunner of the modern novel.
Thucydides. History of the Peloponnesian War, rev. ed. Rex Warner, trans. Baltimore: Penguin, 1954. This classic text by Thucydides deals with the Persian influence on Athens and Sparta in Book 8 of the unfinished history, covering the years from 413 B.C. to 410 B.C.
Time-Life Books, ed. Persians: Masters of Empire. Alexandria, VA: Time-Life Books, 1995. This Lost Civilizations volume shares the virtues of the rest of the series: authoritative authors and contributors, an emphasis on archaeology and important sites, special essays (in this case, on such topics as Persepolis and the royal tribute), an up-to-date presentation of recent research, and of course, dazzling photographs (many of them archival and hard to find elsewhere).
Trundle, Matthew. Greek Mercenaries: From the Late Archaic Period to Alexander. London: Routledge, 2004. An up-to-date survey of current scholarship on mercenaries in their social and economic settings, rather than on the battlefield. The book provides a good background for an understanding of Xenophon and the Ten Thousand.
Tuplin, Christopher, ed. Persian Responses: Political and Cultural Interaction with(in) the Achaemenid Empire. Swansea: Classical Press of Wales, 2007. As the cute typography of the subtitle suggests, the 14 essays in this book are more revealing of current academic trends than of substantial new insights into Persian history and civilization. You will want it for the sake of half a dozen superb essays, headed by Alan Lloyd on Darius in Egypt, Robin Lane Fox on Alexander as the “last of the Achaemenids,” and Lindsay Allen and St. John Simpson with two views of the rediscovery of Persepolis by early travelers.
Warry, John Gibson. Warfare in the Classical World. London: Salamander Books, 1980. The subtitle says it all: An Illustrated Encyclopedia of Weapons, Warriors, and Warfare in the Ancient Civilizations of Greece and Rome.
Wartenberg, Ute. After Marathon: War, Society and Money in Fifth-Century Greece. London: British Museum Press, 1995. An absorbing study of Greek history as seen through the lens of coins minted by Athens and other city-states. The author is a noted numismatist and formerly the assistant keeper of coins and medals in the British Museum.
Waterford, Robin. Xenophon’s Retreat: Greece, Persia, and the End of the Golden Age. Cambridge: Harvard University Press, 2006. Waterford, a translator of Xenophon’s Anabasis, covered much of the route of the Ten Thousand in a Land Rover Discovery and actually succeeded in identifying a cairn that may be the monument raised by the Greek mercenaries when they first caught site of the Black Sea. He summarizes Xenophon’s account and adds many historical and speculative reflections of his own.
Welsh, Frank. Building the Trireme. London: Constable and Company, Ltd., 1988. This account of the design, construction, and sea trials of the ship Olympias was written by a member of the Trireme Trust and provides an engaging personal diary of the project.
Wood, Michael. In the Footsteps of Alexander the Great: A Journey from Greece to Asia. Berkeley: University of California Press, 1997. A popular account of the author’s own trek along Alexander’s route, with all the benefits to be derived from an eyewitness description of the terrain. Particularly valuable for tracing the surviving local traditions about the larger-than-life Alexander in art, drama, and song.
Xenophon. A History of My Times. Rex Warner, trans. New York: Penguin, 1978. A classic translation (with a provocative introduction) of Xenophon’s attempt to conclude Thucydides’s history—an attempt that grew into an idiosyncratic chronicle of the entire half-century that followed the end of the Peloponnesian War.
———. The Persian Expedition. Rex Warner, trans. Harmondsworth: Penguin, 1972. The translation of the Anabasis of Xenophon, the account of the adventures of the Ten Thousand; contains an introduction and notes by George Cawkwell.
Briant, Pierre. From Cyrus to Alexander: A History of the Persian Empire. Winona Lake, IN: Eisenbraun, 2002. Valuable for its comprehensive assembling of texts and ancient references to Persian history, religion, and culture. Not really a “history,” as the title claims, but a gigantic historiographical essay about the author’s evaluation of the various sources. Difficult to use because of the idiosyncratic ordering of material and the skimpy index.
Broad, William. The Oracle: The Lost Secrets and Hidden Message of Ancient Delphi. New York: Penguin, 2006. A study of the geology and history of Delphi and its famous oracle, including an account of interdisciplinary work conducted at the site by geologist Jelle de Boer and archaeologist John Hale.
Burn, A. R. Persia and the Greeks: The Defense of the West, c. 546–478 B.C. New York: St. Martin’s Press, 1962. The best history of the early stages of the Greek and Persian wars, written by a scholar who fought in Greece during World War II and, thus, could view such sites as Thermopylae with a soldier’s eye. Eminently clear and practical throughout, with handy maps and diagrams of battlefields. Burn’s working out of the day-by-day diary of Xerxes’s fleet and army from August to September 480 B.C. is alone worth the price of the book.
Camp, John, and Elizabeth Fisher. The World of the Ancient Greeks. New York: Thames and Hudson, 2002. An excellent introduction to archaeological sites and discoveries in Greece. The authors combine their account of sites and artifacts with a historical survey. Copiously illustrated.
Cartledge, Paul. Thermopylae: The Battle That Changed the World. New York: Vintage, 2006. An enthusiastic retelling of the Spartan stand at the “Hot Gates” under King Leonidas, written by a prominent scholar and champion of the Spartan military ethos.
De Sélincourt, Aubrey. The World of Herodotus. Boston: Little, Brown and Co., 1963. Written by a distinguished translator of Herodotus’s histories, this book includes substantial sections on Herodotus’s life, Greece before the Greek and Persian wars, the campaigns of Darius and Xerxes, Greek literature, and the city-state.
De Souza, Philip. The Greek and Persian Wars, 499–386 B.C. London: Routledge, 2003. A well-illustrated introduction to the events and issues in the period from the Ionian revolt to the King’s Peace.
Farrokh, Kaveh. Shadows in the Desert: Ancient Persia at War. Oxford: Osprey, 2007. Fascinating, well organized, and beautifully illustrated, with maps as well as photographs of important sites and artifacts. The first third of the
©2008 The Teaching Company. 81
book covers Achaemenid Persia and the period of the Greek and Persian wars; the remainder carries the story down to the Islamic conquest.
Fitzhardinge, L. F. The Spartans. London: Thames and Hudson, 1980. An excellent introduction to Spartan civilization, art, and religion, offering a corrective to the stereotypical view of the Spartans as either noble heroes or single-minded killing machines. As the title page states: “150 illustrations”!
Gorman, Vanessa. Miletos: The Ornament of Ionia. Ann Arbor: University of Michigan Press, 2001. A scholarly monograph that assembles historical and archaeological information about the greatest Greek city in Asia Minor.
Green, Peter. Alexander of Macedon. London: Pelican, 1974. A vivid retelling of Alexander’s life and adventures.
———. The Year of Salamis, 480–479 B.C. London: Weidenfeld & Nicholson, 1970. A well-known scholar presents a compelling reconstruction of Xerxes’s doomed invasion of Greece.
Hanson, Victor Davis. The Western Way of War: Infantry Battle in Classical Greece. New York: Knopf, 1989. A compact but revolutionary book by the foremost American scholar of ancient Greek military history.
Harper, Prudence O., et. al., eds. The Royal City of Susa: Ancient Near Eastern Treasures in the Louvre. New York: Harry Abrams, 1992. A lavishly illustrated exhibition catalog, with an excellent introductory essay and spectacular coverage of early Elamite Susa, as well as Susa during its years as a royal Persian capital city.
Heckel, Waldemar, and Ryan Jones. Macedonian Warrior: Alexander’s Elite Infantryman. Westminster: Osprey, 2006. A short but lavishly illustrated study, with many modern reconstructions of battlefield scenes and armed soldiers. This title is included as an example of one of the many handbooks published by Osprey on military history, a number of which also provide specialist studies related to the Greek and Persian wars.
Herodotus. The Histories. Aubrey de Sélincourt, trans. New York: Penguin, 2003. The primary source for the Greek and Persian wars from the beginning down to 479 B.C. This classic translation is revised and introduced by John M. Marincola.
Hignett, C. Xerxes’ Invasion of Greece. Oxford: Clarendon, 1963. The great value of this work lies not in Hignett’s narrative of Xerxes’s expedition (as is the case with Peter Green’s book) but in his obsessive quest for the original sources from which Herodotus may have drawn the details of his account. Good topographical discussions of the battlefields and the line of march are also included.
How, W. W., and J. Wells. A Commentary on Herodotus. Oxford: Clarendon Press, 1912. The granddaddy of all commentaries on Herodotus’s account of the rise of Persia and the expedition of Xerxes. Incredibly, even after almost a century of additional scholarship and discoveries, no one has published a book that supersedes this one.
Isocrates. Orations. George Norlin, trans. London: Heinemann, 1928. This is the Loeb Classical Library three-volume edition of Isocrates’s orations, including the great “Panegyricus,” in which he urged Panhellenic unity and a Greek invasion of Persia led by Athens. Contains the Greek text with the English translation on the facing pages.
Kagan, Donald. The Fall of the Athenian Empire. Ithaca: Cornell University Press, 1987. A detailed reconstruction of the years from 413 B.C. to 404 B.C., including reconstructions of Cyzicus and other battles in which the Persians attempted to aid the Spartan effort to destroy Athens. In addition to the narrative account, the author includes an analysis of the ancient sources (Thucydides, Xenophon, Diodorus Siculus, Plutarch, and others) and a review of modern scholarship and opinions.
Kuhrt, Amélie. The Persian Empire: A Corpus of Sources from the Achaemenid Period. New York: Routledge, 2007. This pioneering work in two volumes is the source book that historians have been waiting for: vast in scope, clear in organization, and beautifully (if minimally) illustrated. The texts, translated from a number of ancient languages, are grouped so as to provide a chronological survey of Persian history, followed by thematic chapters on such topics as kingship, religion, and the economy; the only failing is an unhelpful index. Take out a second mortgage and order your copy today!
Lazenby, J. F. The Defence of Greece, 490–479 BC. Warminster: Aris & Phillips, 1993. A military history of the years from the Marathon campaign to the battles of Plataea and Mycale.
Lenardon, Robert J. The Saga of Themistocles. London: Thames & Hudson, 1978. The best introduction to the visionary statesman, general, and strategist who engineered the Greek victory at Salamis and the transformation of Athens into a dominant naval power.
Lyle, Evelyn. The Search for the Royal Road. London: Vision Press, 1966. An illuminating personal account of a journey overland from Sardis to Susa, illustrated by the author’s own photographs.
Miller, Helen Hill. Bridge to Asia: The Greeks in the Eastern Mediterranean. New York: Scribner, 1967. Not a scholarly history but a perceptive travelogue of Asia Minor and the eastern Aegean islands. Engagingly written, with photographs of the modern ruins and excellent maps.
Morrison, John, J. F. Coates, and N. B. Rankov. The Athenian Trireme: The History and Reconstruction of an Ancient Greek Warship. Cambridge: Cambridge University Press, 2000. An account of the Athenian trireme and its history, including sections on individual battles, by the team behind the designing and sea trials of the replica trireme Olympias.
Moscati, Sabatino, ed. The Phoenicians. New York: Rizzoli, 1999. A rich collection of papers that introduce the Phoenicians: master mariners of antiquity and the chief providers of ships to the navies of the Great Kings of Persia.
Myres, John Linton. Herodotus: Father of History. Oxford: Clarendon Press, 1953. An indispensable reconstruction of Herodotus’s life, travels, purpose, achievement, and critics. Such over-imaginative passages as Myres’s account of Salamis (one of the few pieces of serious scholarship that merits the epithet “zany”) are more than balanced by the exhaustive approach, the intriguing analysis of the structure of Histories, and the author’s love of his subject.
Olmstead, A. T. History of the Persian Empire: Achaemenid Period. Chicago: University of Chicago Press, 1948. A narrative of the Achaemenid kings and their realm, from Cyrus to Alexander the Great.
Plutarch. The Age of Alexander: Nine Greek Lives. Ian Scott-Kilvert, trans. Harmondsworth: Penguin, 1973. This handy compendium brings together Ian Scott-Kilvert’s translations of the lives of Alexander, Agesilaus, Demosthenes, and other leaders.
———. Plutarch on Sparta, rev. ed. Richard Talbert, trans. London: Penguin, 2005. Before Richard Talbert tackled the Herculean task of mapping the classical world for the Barrington Atlas, he translated a number of biographies and essays by Plutarch that create a composite portrait of the ancient Spartans, both men and women. An essay attributed to Xenophon, with a description of Spartan society and military organization, is included as an appendix.
———. The Rise and Fall of Athens: Nine Greek Lives. Ian Scott-Kilvert, trans. Harmondsworth: Penguin, 1960. Ian Scott-Kilvert’s translations make essential reading for anyone interested in the lives and times of such leaders as Themistocles, Aristides, Cimon, Pericles, Alcibiades, and Lysander.
Podlecki, Anthony J. The Life of Themistocles: A Critical Survey of the Literary and Archaeological Evidence. Montreal: McGill-Queen’s University Press, 1975. Not a conventional biography but, as the subtitle states, a systematic review of the evidence, grouped under such headings as “Plutarch,” “Coins,” and “Buildings and Walls.”
Pritchett, W. Kendrick. Marathon. Berkeley: University of California Press, 1960. A review of ancient sources, firsthand accounts of the terrain, and detailed reconstructions of the great battle of 490 B.C., in which Athenians defeated a Persian expeditionary force. Written by the most famous military topographer of his generation.
Renault, Mary. The Nature of Alexander. London: Allen Lane, 1975. An extended essay on the character of Alexander the Great and the ancient evidence that alternately seems to illuminate and obscure our view of him. This book grew out of the research Renault conducted before writing her Alexander trilogy of historical novels, and she brings a novelist’s sensibility to her reconstruction. I have taken from Renault the suggestion that the setting for Alexander’s early feat in taming Bucephalus was a public horse fair, not a private royal showing.
Rosenbloom, David. Aeschylus: Persians. London: Duckworth, 2006. A superb introduction to the oldest surviving play in the world, to the circumstances of its creation, and to its later performance history.
Seltman, Charles Theodore. Athens, Its History and Coinage before the Persian Invasion. Chicago: Ares, 1974. Much broader in scope than the title suggests, this book by numismatist Seltman offers provocative theories about the coins minted from the famous Athenian silver strike and the use of special emblems on Attic coins to encode the city’s celebration of its victories over the Persians.
Smith, John Sharwood. Greece and the Persians. London: Duckworth, 2002. Written in short sections for easy reading and reference, this is not a comprehensive history but, rather, a compact introduction to three topics: the Persian background, the campaign of Xerxes, and the expedition of the Ten Thousand.
Stark, Freya. Ionia: A Quest. London: J. Murray, 1954. In 1952, the author visited 55 archaeological sites in Turkey and the Aegean islands, at a time when the remains of Ionia were so little known that she encountered another tourist at only one (Pergamon). Stark is a master at interweaving the story of her own journey with retellings of Herodotus and other ancient sources. The book is worth seeking out just for the first double-page map, in which modern place names and land contours in black and white are overlaid with the ancient Greek place names in red.
Talbert, Richard J. A., et. al., eds. The Barrington Atlas of the Greek and Roman World. Princeton: Princeton University Press, 2000. A monument of scholarship and cartography, this huge atlas includes not only the
Mediterranean but ancient sites from Scotland to Sri Lanka. Invaluable for studying the topography of the Persian Empire, as well as the Greek world.
Tatum, James. Xenophon’s Imperial Fiction: On the Education of Cyrus. Princeton: Princeton University Press, 1989. An important work of scholarship that considers Xenophon’s Cyropaedia both as a historical source and as a forerunner of the modern novel.
Thucydides. History of the Peloponnesian War, rev. ed. Rex Warner, trans. Baltimore: Penguin, 1954. This classic text by Thucydides deals with the Persian influence on Athens and Sparta in Book 8 of the unfinished history, covering the years from 413 B.C. to 410 B.C.
Time-Life Books, ed. Persians: Masters of Empire. Alexandria, VA: Time-Life Books, 1995. This Lost Civilizations volume shares the virtues of the rest of the series: authoritative authors and contributors, an emphasis on archaeology and important sites, special essays (in this case, on such topics as Persepolis and the royal tribute), an up-to-date presentation of recent research, and of course, dazzling photographs (many of them archival and hard to find elsewhere).
Trundle, Matthew. Greek Mercenaries: From the Late Archaic Period to Alexander. London: Routledge, 2004. An up-to-date survey of current scholarship on mercenaries in their social and economic settings, rather than on the battlefield. The book provides a good background for an understanding of Xenophon and the Ten Thousand.
Tuplin, Christopher, ed. Persian Responses: Political and Cultural Interaction with(in) the Achaemenid Empire. Swansea: Classical Press of Wales, 2007. As the cute typography of the subtitle suggests, the 14 essays in this book are more revealing of current academic trends than of substantial new insights into Persian history and civilization. You will want it for the sake of half a dozen superb essays, headed by Alan Lloyd on Darius in Egypt, Robin Lane Fox on Alexander as the “last of the Achaemenids,” and Lindsay Allen and St. John Simpson with two views of the rediscovery of Persepolis by early travelers.
Warry, John Gibson. Warfare in the Classical World. London: Salamander Books, 1980. The subtitle says it all: An Illustrated Encyclopedia of Weapons, Warriors, and Warfare in the Ancient Civilizations of Greece and Rome.
Wartenberg, Ute. After Marathon: War, Society and Money in Fifth-Century Greece. London: British Museum Press, 1995. An absorbing study of Greek history as seen through the lens of coins minted by Athens and other city-states. The author is a noted numismatist and formerly the assistant keeper of coins and medals in the British Museum.
Waterford, Robin. Xenophon’s Retreat: Greece, Persia, and the End of the Golden Age. Cambridge: Harvard University Press, 2006. Waterford, a translator of Xenophon’s Anabasis, covered much of the route of the Ten Thousand in a Land Rover Discovery and actually succeeded in identifying a cairn that may be the monument raised by the Greek mercenaries when they first caught site of the Black Sea. He summarizes Xenophon’s account and adds many historical and speculative reflections of his own.
Welsh, Frank. Building the Trireme. London: Constable and Company, Ltd., 1988. This account of the design, construction, and sea trials of the ship Olympias was written by a member of the Trireme Trust and provides an engaging personal diary of the project.
Wood, Michael. In the Footsteps of Alexander the Great: A Journey from Greece to Asia. Berkeley: University of California Press, 1997. A popular account of the author’s own trek along Alexander’s route, with all the benefits to be derived from an eyewitness description of the terrain. Particularly valuable for tracing the surviving local traditions about the larger-than-life Alexander in art, drama, and song.
Xenophon. A History of My Times. Rex Warner, trans. New York: Penguin, 1978. A classic translation (with a provocative introduction) of Xenophon’s attempt to conclude Thucydides’s history—an attempt that grew into an idiosyncratic chronicle of the entire half-century that followed the end of the Peloponnesian War.
———. The Persian Expedition. Rex Warner, trans. Harmondsworth: Penguin, 1972. The translation of the Anabasis of Xenophon, the account of the adventures of the Ten Thousand; contains an introduction and notes by George Cawkwell.
Monday, October 25, 2010
گوینده یا محتوی؟
دوستان
یادتون باشه تقریبا تمام فلاسفه جهان در بین حرف های خوبشون حرف های اشتباهی هم زدند. مهم نیست که صاحب سخن چه مدرکی داره و در کجا تدریس میکنه یا اصلا افلاطون یا کارل پاپر هستش. آدم باید به محتوای سخن توجه کنه. اول ...تحت سوال بیاره و دنبال مثال نقیض بگرده برای سخن و در صورت قبول امتحان، بعد سخن رو قبول کنه.
به طور مثال، ارسطو بسیاری از حرفهای استادش رو نقد میکنه و میریزه دور. کارل پاپر هم افلاطون رو پاره پاره میکنه. برتراند راسل در مورد جنگ اتمی حرفهای خامی میزنه. من شخصا شاکر هر متفکری هستم که از ۳۰ در صد حرفهاش چیزی یاد بگیرم. از ۱۲ امام من هیچ چیزی به درد بخور یاد نمیگیرم، از راسل بسیار.
مردم ایران حرفهای میرزا آقا خان کرمانی و بختیار رو نشنیدند، ولی گفته های جلال آل احمد و شریعتی رو هنوز تکرار میکنند. مهم نیست چه کسی در چه زمانی حرفی زده، مهم تطابق محتوی با عقله. با درود! ؛
یادتون باشه تقریبا تمام فلاسفه جهان در بین حرف های خوبشون حرف های اشتباهی هم زدند. مهم نیست که صاحب سخن چه مدرکی داره و در کجا تدریس میکنه یا اصلا افلاطون یا کارل پاپر هستش. آدم باید به محتوای سخن توجه کنه. اول ...تحت سوال بیاره و دنبال مثال نقیض بگرده برای سخن و در صورت قبول امتحان، بعد سخن رو قبول کنه.
به طور مثال، ارسطو بسیاری از حرفهای استادش رو نقد میکنه و میریزه دور. کارل پاپر هم افلاطون رو پاره پاره میکنه. برتراند راسل در مورد جنگ اتمی حرفهای خامی میزنه. من شخصا شاکر هر متفکری هستم که از ۳۰ در صد حرفهاش چیزی یاد بگیرم. از ۱۲ امام من هیچ چیزی به درد بخور یاد نمیگیرم، از راسل بسیار.
مردم ایران حرفهای میرزا آقا خان کرمانی و بختیار رو نشنیدند، ولی گفته های جلال آل احمد و شریعتی رو هنوز تکرار میکنند. مهم نیست چه کسی در چه زمانی حرفی زده، مهم تطابق محتوی با عقله. با درود! ؛
Saturday, October 23, 2010
حرفهای شاملو در مصاحبه زیر در برکلی برای ایرانیان آنزمان
حرفهای شاملو در مصاحبه زیر در برکلی برای ایرانیان آنزمان و شاید امروز بسیار آموزنده باشد ولی در سطح جهانی تکرار واضحات است.
http://www.youtube.com/watch?v=kodbJZDQ-0E
من ۲۰ سال است موسیقی ردیفی ایران و موسیقی تمام کشورهای جهان را مطالعه میکنم. این درست است که بعضی از جزئیات حرفهای شاملو اشتباه است که خود او به نداشت تخصص خود و "ذوقی" بودن و سلیقیه ای بودن آن تاکیید میکند. ولی روی هم رفته اشکالات مهمی را مطرح میکند ولی شاید با بیانی قاصر. با همه اشتباهاتش، .درک بسیار بیشتری از حضار در کلاس دارد
؛
شاملو ناخواسته و به اشتباه از تکنیک سازی ایران تعریف میکند که تعریفی ندارد. تکنیک سازهای ایرانی در این ۸۰ ساله به شدت تحت تاثیر از موسیقی کلاسیک غربی تغییر کرده اند ولی همچنان، پرده های زیاد و کوک های ابتدایی این سازها، تکنیک این سازها را عقب نگه داشته است. نوازنده های ایرانی نه از نظر تکنیک به پای اروپاییها میرسند و نه از نظر سرعت به پای هندی ها یا اروپاییها. بزرگترین نوازندگان سازهای ایران با زحمت فراوان شاید قادر به اجرای کمتر از ۱۰ درصد از رپرتوار موسیقی غربی باشند، یعنی ساده ترین قطعات. کیوان ساکت ناخواسته، نشان میدهد، علیرغم برتری سرعت خود، با زحمت قادر به اجرای قطعات پیش پا افتاده ی غربی است. اکثر نوازنده های معروف ایران قدرت اجرای بسیاری از قطعات غربی را ندارند. البته اشکال از نکات بنیانی و محدودیت های تئوریتیک این موسیقی است. ؛
نه موسیقی هندی از فاصله ۱/۸ پرده استفاده میکند و نه موسیقی ایران از فاصله ۱/۴. موسیقی ایران علاوه بر پرده و نیم پرده، از فاصله ۱۴۰ سنت استفاده میکند.
موسیقی اروپا در حدود ۱۰۰۰ سال پیش، در طی ۲۰۰-۳۰۰ سال به تدریج از حالت تک صدایی به چند صدایی گرایش پیدا کرد که از نظر تکنیکی چه در نوشتن و چه در اجرا مشکل تر از موسیقی تک صدایی بود ولی رنگ تازه ای به موسیقی میبخشید و به آهنگ ساز اجازه میداد با استفاده از کلکها یا تکنیکهای بخصوصی، قطعات بلندتری بسازد بدون اینکه مدام تحت فشار ساختن ملودیهای شیرین تک صدایی باشد. محدود شدن موسیقی به تک صدایی بودن، فشار زیادی بر روی ملودی می آورد (مانند مونولوگ در تئاتر تک نفره) و آن نیز به همین منوال، فشار زیادی بر روی خالق اثر میاورد که در نهایت موجب محدودیت در طول مدت قطعات، تنوع و یا حتی عمق احساسی آنها میگردد چون سرگرم کردن گوش با تک صدا مشکل است و موسیقی مشابه مونولوگ کسی میگردد که مدام با لطیفه و یا آه و ناله سعی در جلب توجه مخاطب میکند.
البته یکی از فشار اصلی که موجب پرورش تکنیکهای مختلف از جمله چند صدایی شدن بود. فشار طرف کلیسا بر روی آهنگسازان اروپایی بود. چون آهنگسازی یک شغل رسمی بود و آهنگساز لازم بود مدام قطعاتی مذهبی برای مراسم یکشنبه تولید کنند و به راحتی نمیتوانستند با موسیقی تک صدایی این کار را انجام دهند. بگذریم از اینکه، کلیسا در قرن ۱۴ برای مدتی موسیقی چند صدایی را ممنوع کرد چون خب آنها نیز متوجه رنگ و لعاب این نوع موسیقی شدند و آنرا تا حدی نماد قرطی گری میدیدند. ؛
موسیقی دانان ایران امروز حتی در خوابشان نیز نمیتوانند تصور تولید آن مقدار حجم موسیقی که از آهنگسازان کلیسایی انتظار میرفت را با حالت تک صدایی بکنند. مثالا تولیدات یک عمر یک آهنگساز ایرانی مثل پایور یا مشکاتیان، از نظر حجم شاید به یک درصد تولیدات کسانی مثل جاسکن د پرز، اوکنهم، مونت وردی، هندل، هایدن، موتسارت و غیره نرسد.
؛
موسیقی ردیفی ایران، مجموعه ای از قطعات کوچک یا ناقص شده در طول تاریخ است ولی به هر حال ارزش تاریخی دارد و باید به آن ارج نهاد. مثل اینکه از اماکن باستانی ما، چند قطعه شکسته برای ما به جا مانده باشد یا چند تکه کاشی. نه فرهنگ و موجبات ساخت اماکن بزرگ را داشته ایم و نه فرهنگ نگه داری از آنها. چون کلا فرهنگ این قسمت از جهان فرهنگ فراموشی است. علیرغم ناقص و گسسته بودن، باز ارزش تاریخی دارد و باید محفوظ گردد.
؛
البته قصور از هنرمند ایرانی نیست. موسیقی ایرانی در صورت تغییرکوکها و تعداد پرده ها دیگر ایرانی نیست همانطور که خط نستعلیق دراثر آزادی بیش از حد دیگر نستعلیق نیست، شکسته است. تفکر، تخیل و سلیقه این قسمت از جهان در طی قرون نیازی به چند صدایی شدن نشان نداده.؛
؛
حرف شاملو صحیح است که موسیقی ایران در جا زده و هنوز هم میزند. بدون شک، اگر امروز زنده بود از ادا اصولهایی که در ایران به عنوان چهره جدید موسیقی سنتی پرده برداری میشود بسیار بیشتر دلگیر میشد و شاید میگفت باز صد رحمت به اجرای ردیف خالی بر روی سنتور.
؛
شعر شاملو:
شاملو حرفهای جدید و مفیدی برای مردم ایران داشت ولی در سطح جهانی، از نظر فلسفی حرف تازه ای ندارد. حرفهای او در *مصاحبه* زیر در برکلی برای ایرانیان آنزمان و شاید امروز بسیار آموزنده باشد ولی در سطح جهانی تکرار واضحات است. مثالا بسیار کوتاه ا...شاره به "مزخرفات سعدی" یا "نبود خدا" میکند که حرف تازه ای برای دانشجویان کلاس در برکلی یا مردم ایران میتواند باشد ولی در سطح جهانی ابراز واضحات است. بزرگان جهان هیچگاه به گفته های سعدی، خیام، مولوی و حافظ، ملا صدرا، میرداماد، سهروردی و غیره توجهی نکردند، چون اینها حرف تازه ای برای متفکرین جهان نداشتند و کار آنها تکرار گفتهای یونانیان بود منتها آغشته به توهمات ایرانی و بیشتر ترویج فرهنگ شکست در شرق. این حرفها ممکن است برای شما شوکه کننده باشد ولی برای خیلی ها پیش پا افتاده است. با درود. نظر شخصی من بود.
؛
؛
Friday, October 22, 2010
تمثیل غار افلاطون برای دوستانی که ما را غرب زده میدانند
برای دوستانی که ما را غرب زده میدانند:
تمثیل غار افلاطون، به در بند بودن انسانها در عقاید خوداشاره دارد، که شرح آن به این صورت است: ابتدا یک غار را در نظر بگیرید، که در آن تعدادی انسان در حالی که به همدیگر غل وزنجیر شده اند، به طرف دیواری که بر روی آن، پردهٔ سفیدی قرار دارد، نشسته اند و آنها همیشه به طرف دیوار بوده اند و هیچگاه پشت سر خود را نگاه نکرده اند. در پشت این افراد آتشی روشن است و در برابر این آتش نیز مجسمههایی قرار دارند و هنگامی که آنها حرکت میکنند سایه آنها به روی دیوار می اقتد. در واقع این مجسمهها همان اعتقادات وعقاید این گروه از افراد هستند که سایه آنها بر روی دیوار منعکس میشود. در این میان، ناگهان زنجیر از پای یکی از این زندانیان که به سوی دیوار غار نشسته است باز میگردد.وآن شخص به عقب برمیگرددوپشت خود را میبیند و سپس از دهانه غار به بیرون میرود. او تازه متوجه میشود که حقیقت چیزی جز آن است که در داخل غار قرار داشت . در واقع، این عالم خارج همان عالم مَثَل افلاطونی است که شخص، هنگامی که به آن میرسد متوجه میشود که حقایق عالم چیزی جز این است و داخل غار کجاو وخارج آن کجا! این شخصی که به عالم خارج از غار رفته وازآن آگاهی کسب کرده است تصمیم میگرید که به غار برگردد ودیگران را نیز از این حقیقت آگاه کند.وهنگامی که به سوی آنان میرود تا آنها را نسبت به عالم خارج آگاه کند و بگوید که حقیقت چیزی جز این است که شما به آن دل بسته اید با برخورد سرد زندانیان مواجه میشود، وآنان حرف وی را دروغ میپندارند چون چشمان او به آفتاب عادت کرده و دیگر سایه ها را درست نمیبیند.
تمثیل غار افلاطون، به در بند بودن انسانها در عقاید خوداشاره دارد، که شرح آن به این صورت است: ابتدا یک غار را در نظر بگیرید، که در آن تعدادی انسان در حالی که به همدیگر غل وزنجیر شده اند، به طرف دیواری که بر روی آن، پردهٔ سفیدی قرار دارد، نشسته اند و آنها همیشه به طرف دیوار بوده اند و هیچگاه پشت سر خود را نگاه نکرده اند. در پشت این افراد آتشی روشن است و در برابر این آتش نیز مجسمههایی قرار دارند و هنگامی که آنها حرکت میکنند سایه آنها به روی دیوار می اقتد. در واقع این مجسمهها همان اعتقادات وعقاید این گروه از افراد هستند که سایه آنها بر روی دیوار منعکس میشود. در این میان، ناگهان زنجیر از پای یکی از این زندانیان که به سوی دیوار غار نشسته است باز میگردد.وآن شخص به عقب برمیگرددوپشت خود را میبیند و سپس از دهانه غار به بیرون میرود. او تازه متوجه میشود که حقیقت چیزی جز آن است که در داخل غار قرار داشت . در واقع، این عالم خارج همان عالم مَثَل افلاطونی است که شخص، هنگامی که به آن میرسد متوجه میشود که حقایق عالم چیزی جز این است و داخل غار کجاو وخارج آن کجا! این شخصی که به عالم خارج از غار رفته وازآن آگاهی کسب کرده است تصمیم میگرید که به غار برگردد ودیگران را نیز از این حقیقت آگاه کند.وهنگامی که به سوی آنان میرود تا آنها را نسبت به عالم خارج آگاه کند و بگوید که حقیقت چیزی جز این است که شما به آن دل بسته اید با برخورد سرد زندانیان مواجه میشود، وآنان حرف وی را دروغ میپندارند چون چشمان او به آفتاب عادت کرده و دیگر سایه ها را درست نمیبیند.
Monday, October 18, 2010
قطعی و نسبی
بعضی چیزها قطعی هستند ۲+۲=۴
بعضی نیستند. کمتر چیزی ۱۰۰ درصد نسبی است.
آیا نقاشی پشت وانتها هم با نقاشی های تو موزه ها یک ارزش دارند؟
کار گروه سندی با موتسارت یک حد است؟
بعضی نیستند. کمتر چیزی ۱۰۰ درصد نسبی است.
آیا نقاشی پشت وانتها هم با نقاشی های تو موزه ها یک ارزش دارند؟
کار گروه سندی با موتسارت یک حد است؟
Rumi and His Hipocrisy
People think they believe in Rumi and his concept of world unity, but just like him, push away anyone that disagrees with them? He was the Deepak Chopra of his time, fooling the gullible like any garden variety prophet and admonishing his critics by labeling them as fools. Quran is filled with such admonishments, no difference. He was a hypocrite and taught hypocrisy just like Muhammad. Studying Rumi is a step backward. It teaches one to set aside one's rationality, be imprecise, be touchy-feely and follow ideas that simply don't work.
Heidegger, as much as some may hate him, influenced Jean-Paul Sartre and Derrida. There would not have been a L'Être et le néant without him. Let's look up something:
en.wikipedia.org/wiki/Hypo crisy
Both Rumi's masnavi ma'anavi and Koran have so many verses talking about stupid people and how they can't be educated and how they should all be admonished. But you would think a caring person would probably want to in fact focus on the intellectually-impoverished and care for them, that they would preach about bringing in the mislead ones, the low IQ ones and the stubborn and try to guide them in the right path. But no sir, they know better than anyone that the ones they are calling the fools are actually the smart ones. They don't want those guys messing their up spiel.
Heidegger, as much as some may hate him, influenced Jean-Paul Sartre and Derrida. There would not have been a L'Être et le néant without him. Let's look up something:
en.wikipedia.org/wiki/Hypo
Both Rumi's masnavi ma'anavi and Koran have so many verses talking about stupid people and how they can't be educated and how they should all be admonished. But you would think a caring person would probably want to in fact focus on the intellectually-impoverished and care for them, that they would preach about bringing in the mislead ones, the low IQ ones and the stubborn and try to guide them in the right path. But no sir, they know better than anyone that the ones they are calling the fools are actually the smart ones. They don't want those guys messing their up spiel.
موسیقی جان تش، یانی، اندرو لوید وبر، محسن نامجو
زرنگی کاسبی با هوش موسیقی فرق داره. شخصی مثل یانی بیشتر خود فروشی میکنه و آن چیزی رو عرضه میکنه که مردم نادان از موسیقی میخوان یعنی دلقک بازی یا هر چیزی که ذهن کودکانه رو سرگرم کنه. هنرمند سالها میآموزه که چگونه مثل یک هنرمند بزرگ به کارش نگاه کنه یعنی بیشتر مانند یک فیلسوف. ولی اینها بر عکس سعی میکنن از چشم عوام به هنر نگاه کنن یعنی دقیقتر بگویم، از چشم کسانی که هیچ از موسیقی نمیدانند. محسن نامجو هم برای ایرانی ها همین کار رو کرده. در مورد هر دو باید مردم رو زیر سوال برد که چرا چنین اراجیفی رو گوش میدهند. "جان تش" و "وبر" هم دنبال چنین فرمولهایی بودند. مثل نقاشیهای بازاری توی مال ها.؛
Saturday, October 16, 2010
لینک های دان بهرامی persian atheist
سایتهای دیگر
سایتهای دوستان
- بی خدایان
- فرگشت
- انقلاب سبز مردم ایران
- وبلاگ یه دختر ایرانی16 ساله
- هر چیز را با خرد خود بسنجید- مسعود
- به یاد رضا فاضلی - مسعود
- همه چیز اینجاست
- پایگاه اطلاع رسانی تلاطم
- میهن پرستان
- آخرین نفسهای اسلام در ایران
- آرشیو صوتی بهرام مشیری
- آژانس خبری کوروش
- آیینه سایت نشریه بیداری
- اخوند كثيف
- اسلام=دین اهریمنی و خونخوار
- افشا
- اندیشه پارسی
- ایران
- ایران
- ایران
- باغ بی برگی
- بهار من ۲
- بهترین و جدیدترین عکس ها
- تارنمای سرزمین جاودان
- تاریخ مذاهب
- تالاسمی
- جستجوگر وب و اخبار فارسی پارسیک
- حاج سیّد سنبلعلی
- حقایق
- حقوق انسانی زنان
- خرد گرایی و ایمان ستیزی
- خسن آقا
- خمینی... بیمار روانی
- خْشتهرا
- دیکشنری انگلیسی به فارسی
- راحت فارسی تایپ کنید
- راه ندا
- روزگار ما
- زندیق
- سایت اصلی رضا فاضلی
- ستیز با خرافات
- سخنرانیهای بهرام مشیری
- شبکه پخش کننده سخنان کامل رضا فاضلی
- طراحی صفحات وب ، طراحی وبلاگ
- فریاد منهای سانسور
- نسک های خردورزان زیر خاکستر
- هر عربی از هر ايرانی بهتر و بالاتر وهر ايرانی
- وب سايت اصغرآقا
- وقتی به آزادی رسیدم
- پایکاه اطلاع رسانی تلاطم
- پژوهشهای ایرانی
- پیام آور آریایی
- کار کنید .پول در بیاورید
- کانون فرهنگی خرافه زدایی
- کاوه سرا، کاوه آهنگر
کتابهای خو اندنی
- شکنجه گاه تازه رژیم
- تکامل جیست
- زن در اسلام
- زندگانی حضرت و خلفای راشدین
- بابک خرمدین
- نکاح
- بعد از ۱۴۰۰ سال
- بی خدایی آزادی از دین
- ۲۳ سال
- پژوهشی در زندگی علی
- ایران باستان ۳
- ایران باستان ۲
- ایران باستان ۱
- احکام و فلسفه جهاد در اسلام
- حزب کمونیست جیست فصل ۹
- حزب کمونیست جیست فصل ۸
- حزب کمونیست جیست فصل ۷
- حزب کمونیست جیست فصل ۶
- حزب کمونیست جیست فصل ۵
- حزب کمونیست جیست فصل ۴
- حزب کمونیست جیست فصل ۳
- حزب کمونیست جیست فصل ۲
- حزب کمونیست جیست فصل ۱
- کاروان اسلام
- جشن مرگ
- قوم ایرانی
- داریوش
- خرد یا ایمان / علم یا وحی؟
- اسلام دین سکس و کثافت
- وثاقت تاریخی متن قرآن
- قرآن چگونه جمع آوری شد
- تحریف قرآن توسط دینفروشان
- قرآن سرودهای به سبک فارسی
- آیا قرآن کلام افریدگار است؟
- خدا جیست
- شهربانو
- تشیع و قدرت در ایران
- زن در اسلام
- عایشه و محمد
- اندرزهای محمد به علی
- آخوند
- احادیث
- علی نماد شیعه گری
- شهرایان گمنام
- سید و رفیق
- سفر به اخرت
- نقش وزارت اطلاعات دولت موسوی در اعدامهای ۶۷
- خورشيد نبوت
- اسلام شناسی ۱
- اسلام شناسی ۲
- تاريخ طبرى01
- تاريخ طبرى02
- تاريخ طبرى03
- تاريخ طبرى04
- تاريخ طبرى05
- تاريخ طبرى06
- تاريخ طبرى07
- تاريخ طبرى08
- تاريخ طبرى09
- تاريخ طبرى10
- تاريخ طبرى11
- تاريخ طبرى12
- تاريخ طبرى13
- تاريخ طبرى14
- تاريخ طبرى15
- تاريخ طبرى16
- تاریخ ابن خلدون01
- تاریخ ابن خلدون02
- تاریخ ابن خلدون03
- تاریخ ابن خلدون04
- تاریخ ابن خلدون05
- تاریخ ابن خلدون06
- تاریخ کامل ابن اثیر01
- تاریخ کامل ابن اثیر02
- تاریخ کامل ابن اثیر03
- تاریخ کامل ابن اثیر04
- تاریخ کامل ابن اثیر05
- تاریخ کامل ابن اثیر06
- تاریخ کامل ابن اثیر07
- تاریخ کامل ابن اثیر08
- تاریخ کامل ابن اثیر09
- تاریخ کامل ابن اثیر10
- تاریخ کامل ابن اثیر11
- تاریخ کامل ابن اثیر12
- تاریخ کامل ابن اثیر13
- طرز درست کردن رادیو برای تظاهرات
- نگرشی نو به تاريخ صدر اسلام
- نحوه نجات مصدومين تير خورده
- ﻧﻤﻮﻧﻪاﯼ_از_ﺗﺤﺮﻳﻔﺎت
احادیث اسلام
from: http://www.facebook.com/#!/photo.php?fbid=1456832415694&set=a.1456831975683.2057176.1079860838
ابو سعید ال خودری از قول محمد نقل میکنه: آیا شهادت یک زن نصف شهادت یک مرد نیست؟ زنان گفتند: بله. محمد گفت: این به خاطر این است که زنان ناقص العقل هستند.Al Hadis, Boek 2, p 692
ابو سیرما به ابو سعید الخدری گفت: آیا در باره بیرون کشیدن آلت تناسلی خود از آلت تناسلی زن در هنگام ارضا جنسی (بیرون آمدن آب منی) جیزی از محمد رسول الله شنیده ای؟ ابو سعید گفت: بله، و اضافه کرد: ما با رسول الله در حمله به بیل موستلیق تعدادی زن زیبای عرب را به اسیری گرفتیم و جون از زنان خود دور بودیم و از فقدان سکس با آنها رنج میبردیم، میل داشتیم که با آن اسیران زن سکس کنیم. پس تصمیم به این کار گرفتیم با این شرط که آب منی خود را در درون آلت تناسلی آنها نریزیم. اما فکر کردیم که ما که این کار را میکنیم در حالی که رسول الله با ماست، جرا از او سؤال نکنیم؟ پس از رسول الله پرسیدیم و او گفت: لازم هم نیست که موقع خارج شدن آب معنی آلت خود را بیرون بکشید، جون خدا از قبل تصمیم گرفته که جه کسی به دنیا خواهد آمد و جه کسی به دنیا نخواهد آمد.
Sahih Muslim, Book 8: The Book of Marriage (Kitab Al-Nikah) Number 3371:
یک جمعی که محمد حضور داشت حرف از آمدن آب منی مرد بیرون از آلت تناسلی زن پیش آمد، محمد پرسیده جرا این کار را میکنید؟ آنها گفته اند: مردی است که همسرش باید به نوزاد تازه متولد شده شیر بدهد و آن مرد هنوز نمیخواد بجه دیگری درست کنه. مرد دیگری هم است که با گنیز خود رابطه جنسی داره و دوست نداره که از آن گنیز صاحب بجه بشه. محمد گفته: این کار عیبی ندارد، ولی کسی که باید به دنیا بیاد، قبلا از طرف خدا تعیین شده.
Sahih Muslim, Book 008, Number 3371:
یک جمعی که محمد حضور داشت حرف از آمدن آب منی مرد بیرون از آلت تناسلی زن پیش آمد، محمد پرسیده جرا این کار را میکنید؟ آنها گفته اند: مردی است که همسرش باید به نوزاد تازه متولد شده شیر بدهد و آن مرد هنوز نمیخواد بجه دیگری درست کنه. مرد دیگری هم است که با گنیز خود رابطه جنسی داره و دوست نداره که از آن گنیز صاحب بجه بشه و آن گنیز (ام ولد) بشه. محمد گفته: این کار عیبی ندارد، ولی کسی که باید به دنیا بیاد، قبلا از طرف خدا تعیین شده.
راجع به (ام ولد) در حدیث بالا باید توضیح بدم که این قانون برده داری اسلامی است: در مذهب سنی اگر یک گنیز از یک صاحب خود بجه دار بشه، درجه اجتماعی او از گنیز به جیزی ما بین گنیز و زن آزاد ارتقا پیدا میکنه و صاحب او دیگر حق فروختن آن گنیز را نخواهد داشت و به محض مردن صاحبش آزاد خواهد شد. این درجه معروف است به (ام ولد) که معنی این کلمه به فارسی مادر بجه است. در مذهب شیعه آن زن به شرطی آزاد خواهد شد که بجه او هنوز زنده باشد و قیمت آن گنیز از ارث بجه کم خواهد شد.
Sahih Muslim, Book 008, Number 3377:
در جنگ حنیان مسلمانان محمد سپاهی را به اوتاس میفرسته و سپاه مسلمانان در آن جنگ پیروز میشن و اسیران جنگی میگیرند. سپاهیان محمد از اینکه به گنیزان به اسارت در آمده تجاوز کنند، خودداری میکردند. جون آن گنیزان متأهل بوده و شوهرانشان همراه آنان بودند. محمد آیه نازل کرد که: و نيز زنان شوهر دار بر شما حرام شده اند ، مگر آنها که به تصرف شما، درآمده باشند. سوره النساء آیه 24 .در کنار این آیه محمد فقط این شرط را گذاشت که بایستی صبر میکردند زمان قاعدگی آن گنیزان به سر بیاد.
Sahih Muslim, Book 008, Number 3432:
محمد گفته که اگر زنی شبی بدن خود را در اختیار شوهر خود قرار نده. تمام آن شب فرشتهها آن زن را لعنت میکنند تا موقعی که آن زن به رختخواب شوهرش برگرده.
Sahih Muslim, Book 008, Number 3366:
address of Hadith: http://www.usc.edu/schools/college/crcc/ engagement/resources/texts/muslim/hadith /muslim/008.smt.html
مردی به نام بصره با دختر باکره با حجابی ازدواج کرد. اولین بار که با او سکس کرد، فهمید که حامله است. از محمد سؤال کرد که باید جکار بکنه. محمد جواب داد: آلت تناسلی آن زن بر تو حلال است. آن بجه برده تو خواهد شد. وقتی بجه به دنیا آمد آن زن را شلاق بزن و سخت تنبیهاش کن.
Sunan Abu-Dawud, Book 11 Marriage (Kitab Al-Nikah):
محمد گفت: وقتی مردی ازدواج میکنه یا گنیزی را از بازار میخره باید بگه: خدایا این زن را صالح کن و از شرارت احتمالی این زن به تو پناه میبرم. اگر کسی هم خواست شتر بخرد، سوارش بشه و همین حرفها را تکرار کنه.
Sunan Abu-Dawud, Book 11, 2155:
address of Hadith: http://www.usc.edu/schools/college/crcc/ engagement/resources/texts/muslim/hadith /abudawud/011.sat.html
محمد به گروهی از زنان گفت: بیشتر شما به جهنم خواهید رفت. زنان پرسیدند جرا؟ محمد گفت: شما خیلی نق میزنید و از شوهرانتان ناسپاس هستید. بعد محمد گفت: شما ناقص العقل هستید. زنان پرسیدند جطور؟ محمد گفت: آیا نه این است که شهادت شما نصف شهادت مرد ارزش دارد؟ این از این است که عقل شما کم است.
Al Hadis, Boek 3, p 137
ابن مسعود گفت که از محمد شنیده: زن درست مثل یک الت تناسلی متحرک است وقتی بیرون از خانه راه میره، شیطان با جشمهای شهوت آلود به او نگاه میکنه.
Al Hadis, Boek 2, p 692
این حدیث این را نشان میده که در نظر محمد زنان فقط آلت تناسلی متحرکی بودند برای استفاده جنسی مردان. جای تعجب نیست که دستور داد زنان از سر تا به نوک انگشتان باید خود را در جادر بپوشانند. جون خودش احتیاج داشت که به این وسلیه شهوات جنسی خود را بتونه تحت کنترل داشته بگیره. به همین خاطر در سوره نسا آیه ۳۴ به زنان دستور میده که در غیبت شوهرانشان حفاظت کنند (حافظات للغيب بما حفظ اللّه) از جیزی که الله میخواد آنها از آن حفاظت کنند. این آیه دستور میده که زنان باید از آلت تناسلی خود به خاطر شوهرانشان حفاظت کنند. همجنین این آیه پست بودن جایگاه زن در نظر محمد را نشان میده. در نظر محمد زنان جیزی بیشتر از یک شی جنسی و آلت تناسلی متحرکی برای ارضا شهوات مرد نبوده اند. در هیج جای قرآن نیامده که مرد باید به خاطر همسرانشان از آلت تناسلی خود محافظت کنند یا در غیبت زنانشان از سکس جشم پوشی کنند. یک مرد میتونه حتی در غیاب همسرش با مرد دیگری سکس کنه تا تا موقعی که همسرش به خانه برگرده. این کار مرد در سوره نسا آیه ۱۶ حمایت میشه.
سوره النساء آیه 16: مردانی که با هم سکس میکنند را بيازاريد و چون توبه کنند وبه صلاح آيند از آزارشان دست برداريد زيرا خدا توبه پذير و مهربان است.
این در حالی است که در سوره نسا آیه ۱۵ زنی که فقط با حرف جهار شاهد متهم به سکس با غیر از شوهر خود میشه را باید در خانه محبوس کرد تا موقعی که بمیرند. در حالی که اگر جهار نفر که بدخواه همسر کسی باشند، میتونن جنین نقشهای بریزند و زن بدبختی را به این کار متهم کنند. همانطور که میبینید در اسلام هر گونه اکتشاف و کنجکاوی جنسی برای زنان با مرگ جواب داده میشه. در حالی که انحراف مردان توسط الله مهربان قابل بخشش است. جنین عدالتی را تنها در کتابهای مقدسی مثل قرآن میشه پیدا کرد.
در سوره نسا آیه ۳۴ دستور میده از زنی که فقط از نافرمانیشان بیم دارید و قانونا هنوز عمل خلافی انجام نداده اند را نصیحت کنید اندرز دهید و رابطه جنسی خود را قطع کنید و کتک بزنیدشان. اینجا دقت کنید که مردی که اقتصاد خانواده در اختیار اوست. همجنین طبق شریعت اسلام حق داشتن ۴ زن عقدی و بی نهایت گنیز را دارد و بدون اجازه آن گنیزان حق تجاوز جنسی به آنها را هم دارد، از قطع شدن رابطه جنسی او با آن همسر مشخص زیانی نخواهد دید. و این زن بدبخت است که با دیدن سکس شوهر خود با زنان قانونی دیگرش رنج خواهد برد و از نظر روحی و روانی در خود خواهد شکست. مثل ماشینی که جهار تا جرخ داره و تعدادی لاستیک زاپاس در صندوق عقب. این ماشین با پنجر شدن یک جرخ هم میتونه حرکت کنه. در اینجا شاید بعضی بگویند که مسله گنیز امروزه دیگر منتفی شده. ولی ما در باره قانونی صحبت میکنیم که الله برای همه زمانها و مکانها گذاشته و قابل تغییر نیست. راجع به عدالت خدایی صحبت میکنیم که خود را عادل و حکیم میخواند و دینش را بدون نقصان میداند.
همجنین محمد آنقدر به خود بی اعتماد بود که فکر میکرد که نشان دادن قدرت بدنی مرد و نشان دادن خشونت فیزیکی و جسمی در مقابل زنان میتونه دلیلی بر بالاتر بودن جایگاه مرد نسبت به زن باشه، به خام خاطرمردان را توصیه و تشویق کرد تا زنان را کتک بزنند. مساوی بودن ارزش زن و مرد در اسلام وجود خارجی ندارد.
عمر از محمد نقل میکنه: هیج مردی لازم نیست به خاطر کتک زدن همسرش محاکمه بشه. Al Hadis, Boek 1, p 215
این حدیث به این خاطر گفته شده که زنی پیش محمد رفت و از شوهرش شکایت کرد که وقتی نماز میخواند، شوهرش او را کتک میزند. محمد به او توصیه کرد که وقت نمازت را عوض کن یا نمازهایت را کوتاه تر بخوان تا شوهرت بتونه به کتک زدن تو ادامه بده.
آیا این پایان کار بود یا اینکه محمد در پایمال کردن و کوبیدن زن از این هم فراتر رفت؟ اگر جنین سوالی را از خود میکنید، هنوز براتون سورپرایز تعجب انگیز بیشتری از ماهیت واقعی محمد دارم. ایشان اجازه داد تا عمل غیر انسانی ختنه زنان انجام بگیره، در حالی که راحت با یک جمله میتونست به این عمل کثیف و جنایات آمیز پایان بده. در این نوع ختنه ﮁوﮁوله زن بریده میشه، و حاصل عمل این است که یک زن هیجوقت نمیتونه در سکس به اوج شهوت برسه و ارضاء جنسی کامل بشه و این کار از نظر انسانی یک جنایات وحشیانه است در حق یک زن. بعد از بریدن ﮁوﮁوله زن، سوراخ ورودی آلت زن با نخ و سوزان دوخته میشه و فقط یک سوراخ کوجک به اندازه سر یک جوب کبریت را باز میذارن که بتونه ادرار کنه. و این دهانه دوخته شده آلت زن در شب اول عروسی به صورت وحشتناکی پاره میشه، در حالی که آلت تناسلی زن رشد کرده و بزرگتر شده و نخ بخیه عمیقا در درون گوشت جا گرفته و جزئی از گوشت شده. نمیدونم میتونید مجسم کنید که وقتی این گوشت در اثر فشار آلت مرد پاره میشه، ان زن بدبخت جه قدر درد را باید تحمل کند. فکر نکنید که این کار فقط در آفریقا انجام میشه. در ایران، یمن، پاکستان، سوریه، مصر و بسیاری از کشور های اسلامی این جنایات ضد بشری انجام میشه. حالا در بعضی کشورها کمتر انجام میشه و در بعضی کشورها بیشتر. من خودم در حصیر اباد اهواز جستجو کردم و زنان زیادی را ختنه شده یافتم. در جنوب ایران این کار به صورت عادی انجام میشه. در ایران اکثرا فقط جوجوله بریده میشه و دهانه آلت دوخته نمیشه. به همان خاطر در سفرهایم به آفریقا به یک زن و یک دختر مبلغ ۱۲۰ دلار دادم تا فقط بتونم آلت تناسلی شان را با جشم خود ببینم و از نزدیک مطالعه کنم. باور کنید یک هفته حالم بد بود. گرامیان، وقتی جای این بخیه ها پاره میشه، آلت زن مثل یک تیکه گوشت پاره پاره شده جنان زشت میشه که آدم حالش به هم میخوره نگاهش کنه، جه برسه به همخوابگی. وقتی ان دو زن را مورد مطالعه قرار میدادم و با دست آلت آنها را وارسی میکردم، از آنها پرسیدم که جه احساسی دارند، گفتند که مثل این است که از نظر بدنی ناقص هستیم. این حرف را با جشمعانی مملو از اشگ میزدند. بانوان گرامی مرا ببخشند که مجبورم بعضی کلمات را استفاده کنم تا بتونم منظورم را بدرستی برسونم. این جنایات را فقط میشه در ادیان سامی پیدا کرد.
محمد گفت: ختنه برای مردان باید انجام بگیرد، و ختنه زنان اجبار نیست، ولی میتونن تصمیم به انجام آن بگیرند. Al Hadis, Boek 1, p 738
به اندازه کافی جوانب منفی اسلام دیدیم، اجازه بدید که یک نگاهی به جوانب مثبت اسلام بیاندازیم. محمد گفته که مرد برای ازدواج با زن کادویی به زن بدهد که امروزه مردان جواهرات میدن. جیزی که مسلمانان ان را نشانه رحمت و لطافت اسلام نسبت به زن میشمارند و در کوی و برزن بر طبل میکوبند. ولی اشتباه نکنید. حدیث بعدی را با دقت بخونید:
عقبه بن عامر از قول محمد نقل میکنه: دلیل اینکه در ازدواج مرد باید کادوی زن را بده این است که شکر الله را به جا آورد از اینکه الله اجازه داده مرد بتونه از آلت تناسلی زن به صورت قانونی استفاده کنه. به زبان عامیانه خودمان بتونه زن را(نکاح=انکح) بکاید. Al Hadis, Boek 2, p 657
از نظر محمد یک مرد باید برای استفاده از آلت یک زن به آن زن جیزی بپردازه. معنی این کار این است که مرد با زن خود مثل یک فاحشه رفتار کنه قبل از اینکه بتونه قانونا از بدن آن زن استفاده جنسی کنه. این بدان معنی است که قانون ازدواج در اسلام به این خاطر پایه ریزی شده تا به مرد سکس مشروع عطا کند و رضایت و را جالب کند، بقیه جیزها مهم نیستند.
کمی صبر کنید! آیا اسلام فاحشگی را ممنوع نکرده؟ صد در صد، در حدیث بعدی به این مسله اشاره شده:
فروختن گربه، سگ (به غیر از سگ کاری) و اجاره دادن فاحشه حرام است. Sahih Muslim Hadith, hoofdstuk 619
این حدیث با ادعای ما مبنی بر فاحشه شمردن همسر از طرف مرد در تضاد است. اما قرآن مملو از این نوع تضاد ها است. اما ما از بد قضاوت کردن پرهیز کرده و این مسله را بیشتر باز خواهیم کرد
بر میگردیم به مسله کادو دادن مرد به همسرش در هنگام ازدواج. محمد کسی نبود که اجازه بده مردم راجه به حرف هایش سفته سازی کرده و تفسیر کنند. ایشان بایستی توضیح میداد که منظورش از کادو دادن به همسر جه بوده و این کار را در کتاب ال حدیث کتاب دوم صفحه ۶۵۹ انجام داده. ایشان گفتند: یک مشت جو یا خرما کافی خواهد بود
این حدیث نشان میده که زن در اسلام نه تنها مثل یک فاحشه دیده میشه، بلکه فاحشه ای که ارزشش بیشتر از یک مشت جو یا خرما نیست.
ابو حریره از محمد نقل میکنه: هیج زنی حق ندارد زنی را به عقد کسی در بیاورد، همجنین حق ندارد خود را به عقد کسی در بیاورد. هر کس این کار را انجام دهد، مرتکب زنای محصنه شده.
در اینجا محمد حق طبیعی زن را از انتخاب همسر آینده خود سلب کرده. این حق زن به مرد داده شده. معنی این کار این است که یک زن بیوه نمیتونه در مورد ازدواج دختر خود تصمیم نهایی را بگیره و این کار باید توسط برادر عروس یا فامیل مرد انجام بگیره.
مثل اینکه مردان آزادی کافی نداشته اند تا زندگی زنان را تحت کنترل خود بگیرند که محمد در اینجا اختیارات مردان را بیشتر کرده.
در جریان یکی از جنگ های اسلامی شمشیر زنان محمد با نا امیدی پیش محمد آمدند. در حدیث بعدی بیشتر توضیح داده. ما در کنار محمد میجنگیدیم و زنانمان همراه ما نبودند. از شدت فشار شهوت با کنایه از محمد پرسیدیم: آیا ما باید خود را اخته کنیم از بی زنی؟ محمد اجازه داد که ازدواج موقت کنیم. و ما هم همگی با یک زن ازدواج موقت کردیم که غالبا سه هفته بود. با ان زن هم کادویی دادیم که عبارت بود از یک مشت گرد و خاک.
در اینجا محمد به مسلمانان خیلی روشن میگه که فاحشه هایی که آنها با یک مشت خرما خریده بودند و در ان موقه آنجا حضور نداشتند را فراموش کنند واز یک قربانی و فاحشه جدید با قیمتی ارزانتر لذت ببرند. بخشش الله نسبت به مردان تعجب آور است.
در کشور های متمدن این کار تجاوز جنسی شمرده شده و مجازات دارد. ولی آخوند ها با توصل به سوره المائدة آیه 87 این کار را مجاز میدانند. به خاطر همین هنوز مسلمانانی هستند که این کار را انجام میدهند.
اي کساني که ايمان آورده ايد ، چيزهاي پاکيزه اي را که خدا بر شما حلال کرده است حرام مکنيد و از حد در مگذريد که خدا تجاوز کنندگان از حد را دوست ندارد سوره المائدة آیه 87
شهوت محمد جنان زیاد بود که وقتی که پای یک زن در میان بود، حتی آیه های قرآنی که خود به مردم داده بود را فراموش میکرد که به آنها عمل کند. ایشان وقت نداشت که ان آیه ها را دست کم اصلاح کنه. یک نمونه ازدواج ایشان با صفیه یهودی بود. بعد از آنکه محمد پدر و شوهر صفیه را کشته بود، نمیتونست صبر کنه برای اجرای روش اسلامی مثل کادو دادن، خواستگاری و جشن ازدواج. حتی محمد قانون خود را هم زیر پا گذاشت و صبر نکرد تا زمان عده ان زن بگذره. محمد صفیه را به عقد خود در آورد و با او نزدیکی کرد در روی ریگ های بیابان مملو از خون خشک شده گشته شدگان از جمله خون پدر خود صفیه. این کار تجاوز جنسی است، ولی برای محمد این کار یک ازدواج زیبا و لذت بخش، تایید شده از طرف الله مهربان بود.
جقدر زننده است که قرآن و حدیث را بخوانیم و درک ظالمانه و غیر انسانی محمد از زن را ببنینم.
عبد رحمان بسلام از قول محمد نقل میکنه: تو باید با دختر باکره ازدواج کنی، به خاطر اینکه آنها دوست داشتنی، قابل بارداری و خیلی قانع هستند. Al Hadis, Boek 2, p 638
این حرف محمد روشن است و احتیاجی به تفسیر ندارد. لیست جنایات محمد هنوز ادامه دارد. به عنوان مثال یک مرد فقط با سه بار تکرار کلمه طلاق میتونه زن خود را طلاق دهد. زن جنین اختیاری را ندارد. مرد میتونه تا جهار تا زن عقدی بگیره، ولی این حق از زن گرفته شده. مرد میتونه در غیاب همسرش با همجنس خود، خودش را ارضاء کنه، و این کار تشویق شده توسط قرآن که گفته در بهشت پسرانی زیبا رو به مردان مومن عطا خواهد شد. ولی یک اشتباه، از هر نوعش توسط زن با مرگ جواب داده میشه. شاید اینجا بعضی ها بگویند که در اسلام هیج امیدی برای زنان وجود نمیماند. ولی اشتباه نکنید. الله اجازه داده تا زنان هم وارد بهشت الله که بی شباهت به یک جزیره مملو از سکس است شوند و جز یکی از هفتاد و دو فاحشه مرد مومن در آیند و انتظار بکشند که وقتی مرد مومن بهشتی از حوری ها خسته شد شاید او را به اتاق خواب خود خواهد طلبد. ولی سوال این است که آیا وارد شدن زنان به بهشت به همین راحتی است؟ برای این کار ان زن باید تمام عمرش آماده باشه تا هر وقت و هر جا که شوهر خواست، شهوت او را ارضاء کند. با این کار زن یک بلیت به بهشت مملو از شهوت جنسی الله دریافت خواهد کرد. این که کار راحتی است. جون لازم نیست که ان زن باهوش باشد یا شخصیت آنجنانی یا حتی کار های خوب در راه خدا مثل جنگیدن و گردن زدن کافران را انجام دهد. فقط مثل یک برده جنسی از شوهر خود تماما اطاعت کنه و بدن خود را در اختیار او بگذاره. اگر این کار را بکنه، میتونه وارد بهشت بشه و شاهد شهوترانی شوهر خود با ۷۲ حوری و ۲۸ پسر بجه خوشگل وتپل مپل باشه. به این ترتیب رویای زنان مسلمان به به واقعیت خواهد پیوست. جای تعجب نیست که زنان محمد به خاطر نوبت همبستری شان هر شب با گفگیر و ملاقه به جان هم میافتادند یک دست کتک کاری حسابی با هم میکردند. در حدیث بعدی دلیل این کار را میتونیم بفهمیم.
امه سلمه از قول محمد نقل میکنه: زنی که میمیره در حالی که شوهرش از و خوشنود است. این کار در حدیث بعدی بیشتر روشن میشه.
تل بن علی از محمد نقل میکنه: اگر مردی زنش را برای سکس صدا کنه، ان زن باید بدن خود را در اختیار و قرار دهد، حتی اگر زن در حال نانپزی در تنور است
Al Hadis, Boek 1, p 211
علی از قول محمد نقل میکنه: در بهشت یک بازار است که در ان جیزی خرید و فروش نمیشه. اما مردان و زنان در ان بازار هستند که اگر مردی از زیبا رویی خوشش بیاید، میتونه با ان زیبا رو سکس کنه.
عدالت اسلام را ببینید، آیا زنان هم حق دارند ۷۲ مرد باکره و ۲۸ دختر بجه دریافت کنند؟ آیا زنان حق ندارند از عدالت الله به صورت مساوی بهره مند شوند؟
خودتون میتونید تصور کنید که مرد مسلمانی که با زن مسلمان را اینطور رفتار میکنند، جطور با زنان غیر مسلمان رفتار خواهند کرد.
عایشه نقل میکنه که وقتی محمد برای آخری بار بیمار شد، از خود میپرسید، فردا پیش کدام یک از همسرانم خواهم بود. محمد در ان حال بیماری امیدوار بود که پیش من باشد. زنان دیگر محمد این اجازه را دادند تا من به جای نوبت آنها پیش محمد بمانم و من پیش او بودم تا روزی که جشم از این جهان بست. Al Hadis, Boek 2, p 682-683
تصور کنید یک پیر مرد مقدس فرستاده الله که در آغوش همسر ۱۷ ساله اش در حال مرگ است، هنوز خیال بافی میکنه که روز بعد با کدام یک از همسرانش سکس خواهد
داشت. جه پیامبر بزرگی بود این مرد. محمد انقدر از خرد و هوش زنان میترسید که در حدیث بعدی به مردان مسلمان گفت: الحدیث کتاب 1 صفحه 586 یک مرد حق ندارد بین دو زن راه برود. با این همه متأسفانه بسیاری از زنان مبلغان و مدافعان اسلام هستند. این پست را گذاشتم تا شاید زنان کشورم به اشتباه خود پی ببرنند. ایمان یعنی صبر نکردن برای اثبات جیزی
منبع این مطلب در آدرس زیر است
http://www.flex.com/~jai/satyamevajayate /libido.html
امیدوارم که ایرانیان روزی به پا خیزند و این زنجیر بردگی اسلام را از دست و پای خود باز کنند
made by dl660k
(persianatheism) at youtube
Dan Bahrami at Face book
ابو سعید ال خودری از قول محمد نقل میکنه: آیا شهادت یک زن نصف شهادت یک مرد نیست؟ زنان گفتند: بله. محمد گفت: این به خاطر این است که زنان ناقص العقل هستند.Al Hadis, Boek 2, p 692
ابو سیرما به ابو سعید الخدری گفت: آیا در باره بیرون کشیدن آلت تناسلی خود از آلت تناسلی زن در هنگام ارضا جنسی (بیرون آمدن آب منی) جیزی از محمد رسول الله شنیده ای؟ ابو سعید گفت: بله، و اضافه کرد: ما با رسول الله در حمله به بیل موستلیق تعدادی زن زیبای عرب را به اسیری گرفتیم و جون از زنان خود دور بودیم و از فقدان سکس با آنها رنج میبردیم، میل داشتیم که با آن اسیران زن سکس کنیم. پس تصمیم به این کار گرفتیم با این شرط که آب منی خود را در درون آلت تناسلی آنها نریزیم. اما فکر کردیم که ما که این کار را میکنیم در حالی که رسول الله با ماست، جرا از او سؤال نکنیم؟ پس از رسول الله پرسیدیم و او گفت: لازم هم نیست که موقع خارج شدن آب معنی آلت خود را بیرون بکشید، جون خدا از قبل تصمیم گرفته که جه کسی به دنیا خواهد آمد و جه کسی به دنیا نخواهد آمد.
Sahih Muslim, Book 8: The Book of Marriage (Kitab Al-Nikah) Number 3371:
یک جمعی که محمد حضور داشت حرف از آمدن آب منی مرد بیرون از آلت تناسلی زن پیش آمد، محمد پرسیده جرا این کار را میکنید؟ آنها گفته اند: مردی است که همسرش باید به نوزاد تازه متولد شده شیر بدهد و آن مرد هنوز نمیخواد بجه دیگری درست کنه. مرد دیگری هم است که با گنیز خود رابطه جنسی داره و دوست نداره که از آن گنیز صاحب بجه بشه. محمد گفته: این کار عیبی ندارد، ولی کسی که باید به دنیا بیاد، قبلا از طرف خدا تعیین شده.
Sahih Muslim, Book 008, Number 3371:
یک جمعی که محمد حضور داشت حرف از آمدن آب منی مرد بیرون از آلت تناسلی زن پیش آمد، محمد پرسیده جرا این کار را میکنید؟ آنها گفته اند: مردی است که همسرش باید به نوزاد تازه متولد شده شیر بدهد و آن مرد هنوز نمیخواد بجه دیگری درست کنه. مرد دیگری هم است که با گنیز خود رابطه جنسی داره و دوست نداره که از آن گنیز صاحب بجه بشه و آن گنیز (ام ولد) بشه. محمد گفته: این کار عیبی ندارد، ولی کسی که باید به دنیا بیاد، قبلا از طرف خدا تعیین شده.
راجع به (ام ولد) در حدیث بالا باید توضیح بدم که این قانون برده داری اسلامی است: در مذهب سنی اگر یک گنیز از یک صاحب خود بجه دار بشه، درجه اجتماعی او از گنیز به جیزی ما بین گنیز و زن آزاد ارتقا پیدا میکنه و صاحب او دیگر حق فروختن آن گنیز را نخواهد داشت و به محض مردن صاحبش آزاد خواهد شد. این درجه معروف است به (ام ولد) که معنی این کلمه به فارسی مادر بجه است. در مذهب شیعه آن زن به شرطی آزاد خواهد شد که بجه او هنوز زنده باشد و قیمت آن گنیز از ارث بجه کم خواهد شد.
Sahih Muslim, Book 008, Number 3377:
در جنگ حنیان مسلمانان محمد سپاهی را به اوتاس میفرسته و سپاه مسلمانان در آن جنگ پیروز میشن و اسیران جنگی میگیرند. سپاهیان محمد از اینکه به گنیزان به اسارت در آمده تجاوز کنند، خودداری میکردند. جون آن گنیزان متأهل بوده و شوهرانشان همراه آنان بودند. محمد آیه نازل کرد که: و نيز زنان شوهر دار بر شما حرام شده اند ، مگر آنها که به تصرف شما، درآمده باشند. سوره النساء آیه 24 .در کنار این آیه محمد فقط این شرط را گذاشت که بایستی صبر میکردند زمان قاعدگی آن گنیزان به سر بیاد.
Sahih Muslim, Book 008, Number 3432:
محمد گفته که اگر زنی شبی بدن خود را در اختیار شوهر خود قرار نده. تمام آن شب فرشتهها آن زن را لعنت میکنند تا موقعی که آن زن به رختخواب شوهرش برگرده.
Sahih Muslim, Book 008, Number 3366:
address of Hadith: http://www.usc.edu/schools/college/crcc/
مردی به نام بصره با دختر باکره با حجابی ازدواج کرد. اولین بار که با او سکس کرد، فهمید که حامله است. از محمد سؤال کرد که باید جکار بکنه. محمد جواب داد: آلت تناسلی آن زن بر تو حلال است. آن بجه برده تو خواهد شد. وقتی بجه به دنیا آمد آن زن را شلاق بزن و سخت تنبیهاش کن.
Sunan Abu-Dawud, Book 11 Marriage (Kitab Al-Nikah):
محمد گفت: وقتی مردی ازدواج میکنه یا گنیزی را از بازار میخره باید بگه: خدایا این زن را صالح کن و از شرارت احتمالی این زن به تو پناه میبرم. اگر کسی هم خواست شتر بخرد، سوارش بشه و همین حرفها را تکرار کنه.
Sunan Abu-Dawud, Book 11, 2155:
address of Hadith: http://www.usc.edu/schools/college/crcc/
محمد به گروهی از زنان گفت: بیشتر شما به جهنم خواهید رفت. زنان پرسیدند جرا؟ محمد گفت: شما خیلی نق میزنید و از شوهرانتان ناسپاس هستید. بعد محمد گفت: شما ناقص العقل هستید. زنان پرسیدند جطور؟ محمد گفت: آیا نه این است که شهادت شما نصف شهادت مرد ارزش دارد؟ این از این است که عقل شما کم است.
Al Hadis, Boek 3, p 137
ابن مسعود گفت که از محمد شنیده: زن درست مثل یک الت تناسلی متحرک است وقتی بیرون از خانه راه میره، شیطان با جشمهای شهوت آلود به او نگاه میکنه.
Al Hadis, Boek 2, p 692
این حدیث این را نشان میده که در نظر محمد زنان فقط آلت تناسلی متحرکی بودند برای استفاده جنسی مردان. جای تعجب نیست که دستور داد زنان از سر تا به نوک انگشتان باید خود را در جادر بپوشانند. جون خودش احتیاج داشت که به این وسلیه شهوات جنسی خود را بتونه تحت کنترل داشته بگیره. به همین خاطر در سوره نسا آیه ۳۴ به زنان دستور میده که در غیبت شوهرانشان حفاظت کنند (حافظات للغيب بما حفظ اللّه) از جیزی که الله میخواد آنها از آن حفاظت کنند. این آیه دستور میده که زنان باید از آلت تناسلی خود به خاطر شوهرانشان حفاظت کنند. همجنین این آیه پست بودن جایگاه زن در نظر محمد را نشان میده. در نظر محمد زنان جیزی بیشتر از یک شی جنسی و آلت تناسلی متحرکی برای ارضا شهوات مرد نبوده اند. در هیج جای قرآن نیامده که مرد باید به خاطر همسرانشان از آلت تناسلی خود محافظت کنند یا در غیبت زنانشان از سکس جشم پوشی کنند. یک مرد میتونه حتی در غیاب همسرش با مرد دیگری سکس کنه تا تا موقعی که همسرش به خانه برگرده. این کار مرد در سوره نسا آیه ۱۶ حمایت میشه.
سوره النساء آیه 16: مردانی که با هم سکس میکنند را بيازاريد و چون توبه کنند وبه صلاح آيند از آزارشان دست برداريد زيرا خدا توبه پذير و مهربان است.
این در حالی است که در سوره نسا آیه ۱۵ زنی که فقط با حرف جهار شاهد متهم به سکس با غیر از شوهر خود میشه را باید در خانه محبوس کرد تا موقعی که بمیرند. در حالی که اگر جهار نفر که بدخواه همسر کسی باشند، میتونن جنین نقشهای بریزند و زن بدبختی را به این کار متهم کنند. همانطور که میبینید در اسلام هر گونه اکتشاف و کنجکاوی جنسی برای زنان با مرگ جواب داده میشه. در حالی که انحراف مردان توسط الله مهربان قابل بخشش است. جنین عدالتی را تنها در کتابهای مقدسی مثل قرآن میشه پیدا کرد.
در سوره نسا آیه ۳۴ دستور میده از زنی که فقط از نافرمانیشان بیم دارید و قانونا هنوز عمل خلافی انجام نداده اند را نصیحت کنید اندرز دهید و رابطه جنسی خود را قطع کنید و کتک بزنیدشان. اینجا دقت کنید که مردی که اقتصاد خانواده در اختیار اوست. همجنین طبق شریعت اسلام حق داشتن ۴ زن عقدی و بی نهایت گنیز را دارد و بدون اجازه آن گنیزان حق تجاوز جنسی به آنها را هم دارد، از قطع شدن رابطه جنسی او با آن همسر مشخص زیانی نخواهد دید. و این زن بدبخت است که با دیدن سکس شوهر خود با زنان قانونی دیگرش رنج خواهد برد و از نظر روحی و روانی در خود خواهد شکست. مثل ماشینی که جهار تا جرخ داره و تعدادی لاستیک زاپاس در صندوق عقب. این ماشین با پنجر شدن یک جرخ هم میتونه حرکت کنه. در اینجا شاید بعضی بگویند که مسله گنیز امروزه دیگر منتفی شده. ولی ما در باره قانونی صحبت میکنیم که الله برای همه زمانها و مکانها گذاشته و قابل تغییر نیست. راجع به عدالت خدایی صحبت میکنیم که خود را عادل و حکیم میخواند و دینش را بدون نقصان میداند.
همجنین محمد آنقدر به خود بی اعتماد بود که فکر میکرد که نشان دادن قدرت بدنی مرد و نشان دادن خشونت فیزیکی و جسمی در مقابل زنان میتونه دلیلی بر بالاتر بودن جایگاه مرد نسبت به زن باشه، به خام خاطرمردان را توصیه و تشویق کرد تا زنان را کتک بزنند. مساوی بودن ارزش زن و مرد در اسلام وجود خارجی ندارد.
عمر از محمد نقل میکنه: هیج مردی لازم نیست به خاطر کتک زدن همسرش محاکمه بشه. Al Hadis, Boek 1, p 215
این حدیث به این خاطر گفته شده که زنی پیش محمد رفت و از شوهرش شکایت کرد که وقتی نماز میخواند، شوهرش او را کتک میزند. محمد به او توصیه کرد که وقت نمازت را عوض کن یا نمازهایت را کوتاه تر بخوان تا شوهرت بتونه به کتک زدن تو ادامه بده.
آیا این پایان کار بود یا اینکه محمد در پایمال کردن و کوبیدن زن از این هم فراتر رفت؟ اگر جنین سوالی را از خود میکنید، هنوز براتون سورپرایز تعجب انگیز بیشتری از ماهیت واقعی محمد دارم. ایشان اجازه داد تا عمل غیر انسانی ختنه زنان انجام بگیره، در حالی که راحت با یک جمله میتونست به این عمل کثیف و جنایات آمیز پایان بده. در این نوع ختنه ﮁوﮁوله زن بریده میشه، و حاصل عمل این است که یک زن هیجوقت نمیتونه در سکس به اوج شهوت برسه و ارضاء جنسی کامل بشه و این کار از نظر انسانی یک جنایات وحشیانه است در حق یک زن. بعد از بریدن ﮁوﮁوله زن، سوراخ ورودی آلت زن با نخ و سوزان دوخته میشه و فقط یک سوراخ کوجک به اندازه سر یک جوب کبریت را باز میذارن که بتونه ادرار کنه. و این دهانه دوخته شده آلت زن در شب اول عروسی به صورت وحشتناکی پاره میشه، در حالی که آلت تناسلی زن رشد کرده و بزرگتر شده و نخ بخیه عمیقا در درون گوشت جا گرفته و جزئی از گوشت شده. نمیدونم میتونید مجسم کنید که وقتی این گوشت در اثر فشار آلت مرد پاره میشه، ان زن بدبخت جه قدر درد را باید تحمل کند. فکر نکنید که این کار فقط در آفریقا انجام میشه. در ایران، یمن، پاکستان، سوریه، مصر و بسیاری از کشور های اسلامی این جنایات ضد بشری انجام میشه. حالا در بعضی کشورها کمتر انجام میشه و در بعضی کشورها بیشتر. من خودم در حصیر اباد اهواز جستجو کردم و زنان زیادی را ختنه شده یافتم. در جنوب ایران این کار به صورت عادی انجام میشه. در ایران اکثرا فقط جوجوله بریده میشه و دهانه آلت دوخته نمیشه. به همان خاطر در سفرهایم به آفریقا به یک زن و یک دختر مبلغ ۱۲۰ دلار دادم تا فقط بتونم آلت تناسلی شان را با جشم خود ببینم و از نزدیک مطالعه کنم. باور کنید یک هفته حالم بد بود. گرامیان، وقتی جای این بخیه ها پاره میشه، آلت زن مثل یک تیکه گوشت پاره پاره شده جنان زشت میشه که آدم حالش به هم میخوره نگاهش کنه، جه برسه به همخوابگی. وقتی ان دو زن را مورد مطالعه قرار میدادم و با دست آلت آنها را وارسی میکردم، از آنها پرسیدم که جه احساسی دارند، گفتند که مثل این است که از نظر بدنی ناقص هستیم. این حرف را با جشمعانی مملو از اشگ میزدند. بانوان گرامی مرا ببخشند که مجبورم بعضی کلمات را استفاده کنم تا بتونم منظورم را بدرستی برسونم. این جنایات را فقط میشه در ادیان سامی پیدا کرد.
محمد گفت: ختنه برای مردان باید انجام بگیرد، و ختنه زنان اجبار نیست، ولی میتونن تصمیم به انجام آن بگیرند. Al Hadis, Boek 1, p 738
به اندازه کافی جوانب منفی اسلام دیدیم، اجازه بدید که یک نگاهی به جوانب مثبت اسلام بیاندازیم. محمد گفته که مرد برای ازدواج با زن کادویی به زن بدهد که امروزه مردان جواهرات میدن. جیزی که مسلمانان ان را نشانه رحمت و لطافت اسلام نسبت به زن میشمارند و در کوی و برزن بر طبل میکوبند. ولی اشتباه نکنید. حدیث بعدی را با دقت بخونید:
عقبه بن عامر از قول محمد نقل میکنه: دلیل اینکه در ازدواج مرد باید کادوی زن را بده این است که شکر الله را به جا آورد از اینکه الله اجازه داده مرد بتونه از آلت تناسلی زن به صورت قانونی استفاده کنه. به زبان عامیانه خودمان بتونه زن را(نکاح=انکح) بکاید. Al Hadis, Boek 2, p 657
از نظر محمد یک مرد باید برای استفاده از آلت یک زن به آن زن جیزی بپردازه. معنی این کار این است که مرد با زن خود مثل یک فاحشه رفتار کنه قبل از اینکه بتونه قانونا از بدن آن زن استفاده جنسی کنه. این بدان معنی است که قانون ازدواج در اسلام به این خاطر پایه ریزی شده تا به مرد سکس مشروع عطا کند و رضایت و را جالب کند، بقیه جیزها مهم نیستند.
کمی صبر کنید! آیا اسلام فاحشگی را ممنوع نکرده؟ صد در صد، در حدیث بعدی به این مسله اشاره شده:
فروختن گربه، سگ (به غیر از سگ کاری) و اجاره دادن فاحشه حرام است. Sahih Muslim Hadith, hoofdstuk 619
این حدیث با ادعای ما مبنی بر فاحشه شمردن همسر از طرف مرد در تضاد است. اما قرآن مملو از این نوع تضاد ها است. اما ما از بد قضاوت کردن پرهیز کرده و این مسله را بیشتر باز خواهیم کرد
بر میگردیم به مسله کادو دادن مرد به همسرش در هنگام ازدواج. محمد کسی نبود که اجازه بده مردم راجه به حرف هایش سفته سازی کرده و تفسیر کنند. ایشان بایستی توضیح میداد که منظورش از کادو دادن به همسر جه بوده و این کار را در کتاب ال حدیث کتاب دوم صفحه ۶۵۹ انجام داده. ایشان گفتند: یک مشت جو یا خرما کافی خواهد بود
این حدیث نشان میده که زن در اسلام نه تنها مثل یک فاحشه دیده میشه، بلکه فاحشه ای که ارزشش بیشتر از یک مشت جو یا خرما نیست.
ابو حریره از محمد نقل میکنه: هیج زنی حق ندارد زنی را به عقد کسی در بیاورد، همجنین حق ندارد خود را به عقد کسی در بیاورد. هر کس این کار را انجام دهد، مرتکب زنای محصنه شده.
در اینجا محمد حق طبیعی زن را از انتخاب همسر آینده خود سلب کرده. این حق زن به مرد داده شده. معنی این کار این است که یک زن بیوه نمیتونه در مورد ازدواج دختر خود تصمیم نهایی را بگیره و این کار باید توسط برادر عروس یا فامیل مرد انجام بگیره.
مثل اینکه مردان آزادی کافی نداشته اند تا زندگی زنان را تحت کنترل خود بگیرند که محمد در اینجا اختیارات مردان را بیشتر کرده.
در جریان یکی از جنگ های اسلامی شمشیر زنان محمد با نا امیدی پیش محمد آمدند. در حدیث بعدی بیشتر توضیح داده. ما در کنار محمد میجنگیدیم و زنانمان همراه ما نبودند. از شدت فشار شهوت با کنایه از محمد پرسیدیم: آیا ما باید خود را اخته کنیم از بی زنی؟ محمد اجازه داد که ازدواج موقت کنیم. و ما هم همگی با یک زن ازدواج موقت کردیم که غالبا سه هفته بود. با ان زن هم کادویی دادیم که عبارت بود از یک مشت گرد و خاک.
در اینجا محمد به مسلمانان خیلی روشن میگه که فاحشه هایی که آنها با یک مشت خرما خریده بودند و در ان موقه آنجا حضور نداشتند را فراموش کنند واز یک قربانی و فاحشه جدید با قیمتی ارزانتر لذت ببرند. بخشش الله نسبت به مردان تعجب آور است.
در کشور های متمدن این کار تجاوز جنسی شمرده شده و مجازات دارد. ولی آخوند ها با توصل به سوره المائدة آیه 87 این کار را مجاز میدانند. به خاطر همین هنوز مسلمانانی هستند که این کار را انجام میدهند.
اي کساني که ايمان آورده ايد ، چيزهاي پاکيزه اي را که خدا بر شما حلال کرده است حرام مکنيد و از حد در مگذريد که خدا تجاوز کنندگان از حد را دوست ندارد سوره المائدة آیه 87
شهوت محمد جنان زیاد بود که وقتی که پای یک زن در میان بود، حتی آیه های قرآنی که خود به مردم داده بود را فراموش میکرد که به آنها عمل کند. ایشان وقت نداشت که ان آیه ها را دست کم اصلاح کنه. یک نمونه ازدواج ایشان با صفیه یهودی بود. بعد از آنکه محمد پدر و شوهر صفیه را کشته بود، نمیتونست صبر کنه برای اجرای روش اسلامی مثل کادو دادن، خواستگاری و جشن ازدواج. حتی محمد قانون خود را هم زیر پا گذاشت و صبر نکرد تا زمان عده ان زن بگذره. محمد صفیه را به عقد خود در آورد و با او نزدیکی کرد در روی ریگ های بیابان مملو از خون خشک شده گشته شدگان از جمله خون پدر خود صفیه. این کار تجاوز جنسی است، ولی برای محمد این کار یک ازدواج زیبا و لذت بخش، تایید شده از طرف الله مهربان بود.
جقدر زننده است که قرآن و حدیث را بخوانیم و درک ظالمانه و غیر انسانی محمد از زن را ببنینم.
عبد رحمان بسلام از قول محمد نقل میکنه: تو باید با دختر باکره ازدواج کنی، به خاطر اینکه آنها دوست داشتنی، قابل بارداری و خیلی قانع هستند. Al Hadis, Boek 2, p 638
این حرف محمد روشن است و احتیاجی به تفسیر ندارد. لیست جنایات محمد هنوز ادامه دارد. به عنوان مثال یک مرد فقط با سه بار تکرار کلمه طلاق میتونه زن خود را طلاق دهد. زن جنین اختیاری را ندارد. مرد میتونه تا جهار تا زن عقدی بگیره، ولی این حق از زن گرفته شده. مرد میتونه در غیاب همسرش با همجنس خود، خودش را ارضاء کنه، و این کار تشویق شده توسط قرآن که گفته در بهشت پسرانی زیبا رو به مردان مومن عطا خواهد شد. ولی یک اشتباه، از هر نوعش توسط زن با مرگ جواب داده میشه. شاید اینجا بعضی ها بگویند که در اسلام هیج امیدی برای زنان وجود نمیماند. ولی اشتباه نکنید. الله اجازه داده تا زنان هم وارد بهشت الله که بی شباهت به یک جزیره مملو از سکس است شوند و جز یکی از هفتاد و دو فاحشه مرد مومن در آیند و انتظار بکشند که وقتی مرد مومن بهشتی از حوری ها خسته شد شاید او را به اتاق خواب خود خواهد طلبد. ولی سوال این است که آیا وارد شدن زنان به بهشت به همین راحتی است؟ برای این کار ان زن باید تمام عمرش آماده باشه تا هر وقت و هر جا که شوهر خواست، شهوت او را ارضاء کند. با این کار زن یک بلیت به بهشت مملو از شهوت جنسی الله دریافت خواهد کرد. این که کار راحتی است. جون لازم نیست که ان زن باهوش باشد یا شخصیت آنجنانی یا حتی کار های خوب در راه خدا مثل جنگیدن و گردن زدن کافران را انجام دهد. فقط مثل یک برده جنسی از شوهر خود تماما اطاعت کنه و بدن خود را در اختیار او بگذاره. اگر این کار را بکنه، میتونه وارد بهشت بشه و شاهد شهوترانی شوهر خود با ۷۲ حوری و ۲۸ پسر بجه خوشگل وتپل مپل باشه. به این ترتیب رویای زنان مسلمان به به واقعیت خواهد پیوست. جای تعجب نیست که زنان محمد به خاطر نوبت همبستری شان هر شب با گفگیر و ملاقه به جان هم میافتادند یک دست کتک کاری حسابی با هم میکردند. در حدیث بعدی دلیل این کار را میتونیم بفهمیم.
امه سلمه از قول محمد نقل میکنه: زنی که میمیره در حالی که شوهرش از و خوشنود است. این کار در حدیث بعدی بیشتر روشن میشه.
تل بن علی از محمد نقل میکنه: اگر مردی زنش را برای سکس صدا کنه، ان زن باید بدن خود را در اختیار و قرار دهد، حتی اگر زن در حال نانپزی در تنور است
Al Hadis, Boek 1, p 211
علی از قول محمد نقل میکنه: در بهشت یک بازار است که در ان جیزی خرید و فروش نمیشه. اما مردان و زنان در ان بازار هستند که اگر مردی از زیبا رویی خوشش بیاید، میتونه با ان زیبا رو سکس کنه.
عدالت اسلام را ببینید، آیا زنان هم حق دارند ۷۲ مرد باکره و ۲۸ دختر بجه دریافت کنند؟ آیا زنان حق ندارند از عدالت الله به صورت مساوی بهره مند شوند؟
خودتون میتونید تصور کنید که مرد مسلمانی که با زن مسلمان را اینطور رفتار میکنند، جطور با زنان غیر مسلمان رفتار خواهند کرد.
عایشه نقل میکنه که وقتی محمد برای آخری بار بیمار شد، از خود میپرسید، فردا پیش کدام یک از همسرانم خواهم بود. محمد در ان حال بیماری امیدوار بود که پیش من باشد. زنان دیگر محمد این اجازه را دادند تا من به جای نوبت آنها پیش محمد بمانم و من پیش او بودم تا روزی که جشم از این جهان بست. Al Hadis, Boek 2, p 682-683
تصور کنید یک پیر مرد مقدس فرستاده الله که در آغوش همسر ۱۷ ساله اش در حال مرگ است، هنوز خیال بافی میکنه که روز بعد با کدام یک از همسرانش سکس خواهد
داشت. جه پیامبر بزرگی بود این مرد. محمد انقدر از خرد و هوش زنان میترسید که در حدیث بعدی به مردان مسلمان گفت: الحدیث کتاب 1 صفحه 586 یک مرد حق ندارد بین دو زن راه برود. با این همه متأسفانه بسیاری از زنان مبلغان و مدافعان اسلام هستند. این پست را گذاشتم تا شاید زنان کشورم به اشتباه خود پی ببرنند. ایمان یعنی صبر نکردن برای اثبات جیزی
منبع این مطلب در آدرس زیر است
http://www.flex.com/~jai/satyamevajayate
امیدوارم که ایرانیان روزی به پا خیزند و این زنجیر بردگی اسلام را از دست و پای خود باز کنند
made by dl660k
(persianatheism) at youtube
Dan Bahrami at Face book
Friday, October 15, 2010
تمییز خوب و بد و مثال رانندگی مردم تهران
من ریشه اصلی بد بختیهای مردم ایران را در ناتوانی آنها در تمییز خوب و بد میدانم. علیرغم اینکه فرهنگ ایران باستان جهان را با تقسیم به خوب و بد ساده کرده بود، ایرانیان همیشه در حال به هم آمیختن این دو بوده اند. آیا اشعار حافظ، خیام و سعدی مفید هستند؟ آیا دریا دادور، گوگوش، مرضیه، مختاباد یا افتخاری خواننده های خوبی باید به حساب آیند؟ آیا علی شریعتی، سروش یا آل احمد تفکر روشنی داشتند؟ آیا خمینی قابل اطمینان بود؟
مردم ایران همه بد بختیهاشون رو گردن دیگران میگذاردند و هیچوقت مسولیت قبول نمیکنند. برای مثال رانندگی مردم تهران در زمان شاه و در بعد از انقلاب افتضاح بود چون کسی به کسی راه نمیداد. این تقصیر فرهنگ انگلیس و اسلام نبود، تقصیر فرهنگ بد ما بود که در بعضی از مخالفان حکومت و اسلام هم به بهترین وجه دیده میشه. من هم اصلا خود را استثنا نمیبینم چون "هیپو کریت" نیستم. ما همون فرهنگ رانندگی که چیزی نبود جز عدم احترام به همنوع و به قانون را در صحنه سیاسی و اجتماعی می بینیم. به همین خاطر یک مشت دزد بر ما حکومت میکنند. این تقصیر آخوند نیست، آخوند بر آمده از فرهنگ ایران است نه بر عکس. پس ببینیم ریشه درد از کجاست.
؛
Thursday, October 14, 2010
خزعلی بازداشت شد -
خزعلی به نظر آخوندیست در کت و شلوار. قیافه او را با عبا و ردا و امامه تصور کنید. البته بسیاری از آخوندها مخالف رژیم هستند. ولی در پایان، به نظر من همه این دعوا ها با رژیم بیهوده است چون رژیم قابل اصلاح نیست و فقط با زور خواهد رفت. زوری که مردم ایران ندارند. دزد و جانی را با کمک پلیس بیرون میکنند و مردم ایران بدون ارتش آمریکا یا اسرائیل قادر به کاری بنیانی نیستند. باید شعار "بام آیرن" را سر داد. شعاری که برای مردم ایران ثقیل است. ؛
Monday, October 11, 2010
ما سعی میکنیم کاری رو بکنیم که اروپایی ها بیش از ششصد سال پیش کردند و هنوز نمیتونیم بهش برسیم. این قطعه سیمرغ با این همه تبلیغات رو با اثر "ژاسکن د پرز" از قرن ۱۴ میلادی مقایسه کنید. کدوم زیباتر، تو در تو تر، آرام تر و به دورتر از ادا و اصول است؟
سیمرغ: خارج خوانی گروهی! این هم از هنر ما.
http://www.youtube.com/watch?v=LUAgAF4Khmg&feature=related
یا کار گیوم دو مشو، حدود ۱۳۵۰ میلادی
http://www.youtube.com/watch?v=0yi2MMtIimY
سیمرغ: خارج خوانی گروهی! این هم از هنر ما.
http://www.youtube.com/watch?v=LUAgAF4Khmg&feature=related
یا کار گیوم دو مشو، حدود ۱۳۵۰ میلادی
Search Results
Guillaume de Machaut- Puis qu'en oubli ...
2 min - Oct 17, 2009 - Uploaded by bubblykings
Guillaume de Machaut (1300-1377) was a French composer of the Ars Nova period in the 14th century. His music used very ...
youtube.com - Related videos
http://www.youtube.com/watch?v=0yi2MMtIimY
دلیل موفقیت اسلام >>فرهنگ رشوه جنسی به مردان
چیزی که در اسلام بسیار عجیب است اینه که مرد همیشه حرفش درسته و حتی یکبار کسی به حرف زن در برابر مرد توجه نمیکنه. از کجا معلوم در مورد دعوا جق با زن نباشه؟ خوب پیداست که از نظر اسلام، زن کالایی بیش نیست و نظر نداره. من فکر میکنم، یکی از دلایل موفقیت اسلام، رشوه جنسی (۴ زن) و حقوق برتری است که به مردها میده. حتی به یاد ...دارم، بعد از انقلاب ۵۷، با همه ناراحتی های مردم، بعضی مردها زن دوم میگرفتند و شاید بدشون هم نمی آمد.
One reason for the successful prevalence of Islam since its conception, is the sexual bribe (4 women, sex with prisoners) and all superior rights it provides to men. I remember even after the 1979 revolution, despite all the complaints from the public, some men would quietly take second wives and perhaps were not unhappy about that bonus in their lives. makes one sick. I, for one, am ashamed of having been born a Muslim man.
مرد ها اکثرا نمیدونند چقدر از نظر نیروی ماهیچه ای قوی تر از زنها هستند. در بعضی زوجها مرد ۱۰ برابر زن قدرت داره. اگر مردها واقعا این تفاوت رو میدونستند هیچ گاه دست روی زنها بلند نمیکردند. در کشور ما، آمریکا، دست بلند کردن بر روی هر زنی به اندازه کتک زدن یک بچه ۶ ماهه شرم آور به حساب میاد. خانم و آقای توی این عکس در یک ورزشگاه شاید وزنه هایی رو استفاده کنند که ۵ برابر با هم اختلاف داشته باشه.
؛
البته من از زور ماهیچه فقط صحبت کردم، قدرت فکر و اراده در انسانها بسیار با هم تفاوت داره. زنان ایران بهشون بسیار بیشتر ظلم شده و مجبور شدند مبارزه کنند. مردان و زنان ایران زور مبارزه با این رژیم را ندارند و باید از آمریکا و اسرائیل کمک بگیرند.
؛
؛
ویدیو دستور کتک زدن زنان برای مردان مسلمان
Subscribe to:
Posts (Atom)